پیامهای سلامتی برای هم نوعان در سراسر دنیا
سایت تخصصی سلامت-چنانجه مایل به ازدواج دایم یاموقت هستید به وبسایتsegheh110.blogfa.comمراجعه نمایید
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان

 

قویترین آنتی بیوتیک طبیعی را تجربه کنید؟!

خود درمانی بوسیله‌ی عسل، آنتی بیوتیك طبیعی

 


عسل حاوی ویتامین‌ها و مواد معدنی است، كه از آنها در شكرهای تصفیه‌ی شده‌ی ما خبری نیست. و این باعث میشود عسل ماده ای بسیار شیرین و برای سلامتی مفید باشد. در بین ملت های مختلف، عسل همواره به عنوان دارویی سنتی برای زخم و سوزش معده استفاده شده است.
در حقیقت، تحقیقات غربی‌ها نشان میدهد كه عسل رشد اچ.پیلوری، باكتری بوجود آورنده‌ی زخم های معده را متوقف میكند، و كافئیك اسید موجود در عسل از بروز سرطان روده بزرگ جلوگیری میكند. تنها نكته ای كه باید در مصرف این ماده‌ی شیرین و ضد باكتری، به آن توجه داشت این است كه باید از خوراندن آن به بچه‌‌های كمتر از یك سال پرهیز كرد، زیرا ممكن است عسل خام حاوی بوتولیسم (باكتری عامل مسمومیت حاد غذایی) باشد.
چند مورد از ناراحتی‌های شایع كه عسل در درمان آنها نقش زیادی دارد:

پیشگیری از سرما خوردگی. یک قاشق مرباخوری عسل در یک نصف استکان آبلیمو، در آغاز پیدایش علائم سرماخوردگی، سبب بهبود سریع شما می گردد.
كمك اولیه برای درمان زخم ها. میتوان از گاز پانسمان آغشته به عسل برای درمان سوختگی‌ها و زخم‌ها استفاده كرد. همچنین برای تسكین درد ناشی از نیش حشرات و جلوگیری از بروز عفونت مفید است.
تسكین دهنده‌ی درد گلو. میتوانید با مصرف یك قاشق چایخوری عسل گلو درد خود را بهبود ببخشید.
علاجی برای آلرژی‌ها. مصرف روزانه‌ی یك قاشق چایخوری عسل تازه و پالایش نشده برای حساسیت‌ها بسیار مفید است.
سرفه را از بین ببرید. در یک گلابی سوراخی ایجاد کنید و پوست آن را بكنید. مقداری عسل در وسط گلابی بریزید، و آن را به مدت 10 تا 15 دقیقه بخارپز كنید یا به طور معمولی آن را بپزید. سه مرتبه در روز از این غذا مصرف كنید تا ششهایتان قوت بگیرند. با این كار سرفه‌های آزاردهنده را مهار میكنید.
در روشی دیگر، می توانید وسط شلغم را خالی کرده مقداری عسل داخلش بریزید، بعد از 24 ساعت، محتوی داخلی آنرا میل کنید.سرفه شما بهبود می یابد.
درمان یبوست. بعد از اینكه صبح از خواب بیدار شدید، 12 روز آب ولرم را همراه‌یك قاشق نهارخوری عسل، قبل از صبحانه با شكم خالی میل كنید.


موم کندو و عسل زنبور عسل، سلامتی را به ارمغان می‌آورد


این دو محصول زنبور عسل شما را شگفت زده خواهند كرد: عسل سرشار از ویتامین‌ها، مواد معدنی، آنزیم ها و آمینواسیدها است، و نشاط و انرژی شما را دو چندان خواهد كرد. همچنین كبد را از تركیبات سمی‌حفظ میكند و برای مردان دارای بیماری پروستات بسیار مفید است.
پروپولیس، صمغی است كه توسط زنبور عسل ترشح میشود. زنبور از آن برای ترمیم كندو استفاده میكند. همچنین این ماده به عنوان لایه ای محافظ در برابر هجوم میكروبها و سایر ارگانیسم ها عمل میكند. این ماده باعث مصونیت در برابر بیماری‌ها میشود. سرشار از فلاونویید ها و آنتی اكسیدان‌ها و همچنین ماده‌ای اشتعال ناپذیر است. همچنین دارای مقادیری Terpenoid است كه خود نوعی ضد ویروس، ضد باكتری و ضد قارچ محسوب میشود.
مشابه تعدادی از آنتی بیوتیك هایی كه توسط پزشك تجویز میشوند، پروپولیس از تقسیم سلولی باكتری جلوگیری و دیواره‌ی سلولی میكروبها را تخریب میكند. این ماده را میتوان در عسل های غنی شده از پروپولیس یا كپسول های حاوی پروپولیس یافت.


همه بر زنبور ملكه درود میفرستند!


از دیگر محصولات زنبور عسل، غذای ملکه(Royal Jelly) است. غذای ملکه، در فرهنگ های آسیایی به عنوان افزایش دهنده‌ی طول عمر شناخته میشود. گفته شده كه برای ایجاد مصونیت، نشاط و شادابی در زندگی و افزایش نیروی مردانگی مصرف میشود.
این ماده سرشار از ویتامین و كلاژن است. كلاژن پروتئینی است كه با افزایش سن، از مقدار آن در بدن به طور پیوسته كم میشود. همچنین این ماده در مبارزه با سرطان‌ها بسیار موثر است. به ویژه سرطان‌های بدخیم. این ماده حاوی پروتئینی ضد باكتری، به نام رویالیزین است. رویالیزین محافظی قدرتمند در برابر تعداد زیادی باكتری‌ها از جمله استرپتوكوكوس و استافیلوكوكوس است.
این ژله، با خاصیت درمانی فوق العاده مخصوص مصرف زنبورهای ملكه است. اما بخش جالبتر قضیه: زنبور ملكه عمری به مدت 5 تا 7 سال دارد. در حالی كه زنبورهای كارگر تنها 5 تا 7 هفته عمر میكنند. وقتی زنبور ملكه مثل زنبورهای كارگر تغذیه شود، همانند آنها طول عمری معادل 5 تا 7 هفته خواهد داشت. بنابراین تعجبی ندارد كه غذای ملکه در آسیا به عنوان ماده‌ی طول عمر تقدیس میشود! غذای ملکه را میتوان به صورت مكمل در فروشگاه‌های مواد غذایی سلامتی و همچنین در گل فروشی‌ها یافت.

 

آشنـایی به فایـده های اعجـاب انگیـز سرکـه سیـب

 

حتما باید شنیده باشید که میگن خوردن یک سیب در روز شما رو از مراجعه به دکتر بی نیاز می کنه! حالا سرکه اش هم سرشار از خاصیت هست و معجزات زیادی داره! سرکه سیب حاوی مواد معدنی زیادی هست و علاوه بر خواصی که کلا سرکه بر روی دستگاه های تصفیه کننده خون داره٬ سرکه ی سیب خواص بیشتری هم داره و نه تنها یک اسید استیک سالم و ملایم هست و بر روی کبد و کیسه صفرا اثر فعال کننده داره، بلکه به مقدار قابل توجهی دارای پتاسیم٬ فسفر٬ کلرور منیزیم٬ کلرورسدیم٬ گوگرد٬ ویتامین های گروه B و ویتامین D هست که این مواد موجود در سرکه سیب باعث طراوت و نشاط سلول های بدن می شود و می تونه دستگاه گوارش را فعال کنه و اثر فوق العاده خوبی هم بر روی هضم مواد چربی گوشتی و پروتئین دارد. در اینجا اشاره ای داریم به فواید کاربردی، تغذیه ای و بهداشتی سرکه سیب که امیدواریم شما دوستان به این محلول مفید بیشتر از قبل توجه داشته باشید :

آشنایی با برخی فواید سرکه سیب :

1. متوقف کردن سکسکه


به هنگام سکسکه، خوردن یک قاشق چای خوری سرکه سیب به دلیل مزه ترش آن به متوقف کردن آن کمک می کند.

2. دندان های سفیدتر



اگر می خواهید دندان هایی سفیدتر داشته باشید، غرغره کردن سرکه سیب در صبح توصیه می شود. سرکه سیب به از بین بردن لکه ها، باکتری های دهان و لثه و سفید کردن دندان ها کمک می کند. بعد از غرغره کردن مانند روزهای معمولی مسواک بزنید. دندان های خود را یک بار در هفته در صورت امکان با جوش شیرین بشویید، این کار نیز برای از بین بردن لکه ها و سفید شدن دندان ها موثر است. شما همچنین می توانید از نمک به عنوان خمیردندان جایگزین استفاده کنید. اگر لثه های شما احساس نرمی دارند به مسواک زدن با نمک در هر روز ادامه دهید.

3. رفع مشکلات معده



اگر مشکل معده شما مشکلی باکتریایی باشد یک جرعه از آب سرکه سیب به خاطر خاصیت آنتی بیوتیکی آن می تواند کارساز باشد. برخی از کارشناسان ادعا می کنند که سرکه سیب حاوی پکتین است که می تواند به تسکین اسپاسم روده کمک کند.
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

4. از بین بردن خستگی تمرین های ورزشی



انجام تمرین های ورزشی باعث ساخت اسید لاتیک در بدن می شود، و ایجاد خستگی می کند. گاهی نیز، این اسید به واسطه استرس های شدبد در بدن تولید می شود. اما اسیدهای آمینه در سرکه سیب مانند یک پادزهر عمل می کنند. سرکه سیب حاوی پتاسیم و آنزیم هایی است که احساس خستگی شما را رفع می کند. دفعه بعد که احساس خستگی کردید یک یا دو قاشق از سرکه سیب را با یک لیوان آب یا یک لیوان نوشیدنی سرد مخلوط کرده و نوش جان کنید و منتظر تاثیر شگفت انگیز آن بمانید.

5. پیشگیری از سوء هاضمه



برای پیشگیری از سوء هاضمه، خوردن مقداری سرکه سیب، قبل از غذا را امتحان کنید. اگر می دانید که بعد از خوردن غذا احساس پشیمانی خواهید کرد این درمان سنتی را امتحان کنید. یک قاشق چایخوری عسل و یک قاشق چایخوری سرکه سیب را با یک لیوان آب گرم مخلوط کنید و ۳۰ دقیقه قبل از وعده غذایی بنوشید. دیگر از خوردن غذا احساس پشیمانی نخواهید کرد.

6. جلوگیری از گرفتگی عضلات پا در شب



با اضافه کردن دو قاشق غذا خوری سرکه سیب و مقدار کمی عسل به یک لیوان آب و خوردن آن در شب از گرفتگی عضلات پا در شب جلوگیری کنید. مدت کوتاهی پس از مصرف این مقدار سرکه سیب، دیگر از گرفتگی های دردناکی که شب هنگام برای شما پیش می آیند، خبری نخواهد بود.

7. رفع گرفتگی بینی



یک قاشق چایخوری سرکه سیب را در یک لیوان آب مخلوط کنید و بنوشید. اینکار به از بین رفتن گرفتگی بینی شما کمک می کند.

8. کاهش گلو درد



به محض اینکه احساس سوزش در گلوی خود کردید یک مقدار سرکه سیب بنوشید. این سرکه به از بین بردن عفونت کمک زیادی خواهد کرد زیرا که میکروب ها در محیط اسیدی سرکه دوام نمی آورند. کافی است یک چهارم فنجان سرکه سیب را با یک چهارم فنجان آب گرم مخلوط کنید و هر ساعت یک بار غرغره کنید.

- آشنایی با خواص سرکه سیب برای زیبایی، مو و بدن



مو: سرکه سیب موهای شما را شفاف کرده و موجب درخشندگی آن می‌شود. برای این کار، درون ظرف شامپوهای قدیمی و خالی شده، نصف قاشق غذاخوری سرکه سیب را با یک پیمانه آب مخلوط کرده و پس از شامپو زدن، روی موهای خود بریزید و این کار را چند بار در هفته انجام دهید.

صورت: آیا می‌دانید شستن صورت با سرکه سیب به تنظیم ph پوست شما کمک می‌کند؟ به این منظور، ‌سرکه سیب را با دو قسمت آب ترکیب کرده و با استفاده از یک پنبه آن را به صورت خود بمالید. شما می‌توانید این کار را هنگام شب،‌ پس از شستن صورت و یا صبح، قبل از استفاده از مرطوب کننده انجام دهید. همچنین می‌توانید سرکه سیب را برای روشن شدن پوست خود روی نقاط تیره آن بمالید و تا صبح آن را پاک نکنید.

دست‌ها و پاها: آیا پس از یک روزکاری طولانی دست‌ها و پاهای‌تان خسته و متورم شده‌اند؟ با خود مهربان باشید و دست‌ها و پاهای‌تان را درون مخلوط آب گرم و سرکه سیب ماساژ دهید.

دندان: آیا می‌دانید سرکه سیب کمک خوبی برای از بین بردن لکه دندان خواهد بود؟ سرکه سیب را به طور مستقیم روی دندان‌های خود بمالید و پس از چند دقیقه آن را بشویید.

آفتاب سوختگی: آیا دچار آفتاب سوختگی بدی شده‌اید؟ به آب درون وان حمام، یک پیمانه سرکه سیب اضافه کرده و به مدت 10 دقیقه درون آن قرار گیرید.

پس از اصلاح (افتر شیو): درون یک بطری، آب و سرکه سیب را به اندازه مساوی با هم خوب ترکیب کنید.

سم زدایی: برای شستشوی بدن به خصوص کلیه‌ها، دو قاشق غذاخوری سرکه سیب را درون دو لیتر آب تصفیه شده بریزید و در طی روز کم کم از آن بنوشید.

کاهش وزن: یکی از بهترین فرمولها برای درمان اضافه وزن مصرف یک قاشق مرباخوری سرکه سیب در یک لیوان آب ولرم ناشتا هست. خیلی‌ها که به دنبال رژیم‌های لاغری هستند معتقدند سرکه سیب به سوزاندن چربی‌ها در بدن کمک می‌کند.

- کاربرد سرکه سیب برای بهداشت خانه و حیوانات خانگی



تمیز کردن: نصف پیمانه سرکه سیب را با یک پیمانه آب مخلوط کرده و از آن برای تمیز کردن مایکروویو، کاشی‌های حمام، ‌سطوح آشپزخانه، شیشه پنجره‌ها و آینه‌ها استفاده کنید. از این ترکیب همچنین می‌توانید به عنوان ضدعفونی‌کننده استفاده کنید.

رفع کک از حیوانات خانگی و وسایل خانه:‌ سرکه سیب را که با 50 درصد آب ترکیب کرده وبرای رفع کک، روی پوست حیوان و نیز مبلمان خانه اسپری کنید.

- خواص سرکه سیب برای حفظ سلامتی و بهداشت



به گفته پزشکان سرکه ‎‎‎سیب‎‎ عصاره طبیعی‎ سیب است‎ که مواد سمی‎ و زاید بدن‎ را از بین‎ می‌برد. برخی از متخصصان معتقدند مصرف سرکه سیب به همراه آب گوجه‌فرنگی یا هویج خواص آن را افزایش می‌دهد.

سرکه‎ سیب ‎موجب کاهش‎ زگیل‎ و خال‌های‎ پوستـی‎ می‌شود و از سویی دیگر در رفع ‎ ترک‎‌های‎ پاشنه‎ پا و دست موثر است. همچنین‎توصیه می‌شود که برای درمان‎ خارش‎ پوست‎ سر، خشکی‎ مـوهـا و شوره‎ سر نیز از سرکه سیب استفاده شود.

‎هرچند سرکه‎‎ سیب‎ خاصیت اسیدی دارد اما موجب تقویت‎ دستگاه گوارش‎‎ و کاهـش ناراحتی‎‎کلیه‎‎ و مثانه می شود. حتی نوشیدن سرکه سیب برای‎‎‎ رفع‎ سنگ صفرا، بـهبـود آرتـروز و جلوگیری‎‎ از خونریزی بینـی‎ توصیه می‌شود.

سرکه سیب‎ طبـیعـی‎‎ یـکـی از بهترین‎‎‎ عوامل‎ سالم‎ و شاداب‎ نگهداشتن بدن است و بهتر است به همراه آب و مقداری عسل مصرف شود.

سالیان سال مردم معتقد بودند سرکه سیب، بعنوان ماده ای بر علیه عفونت و حتی برای رفع پوکی استخوان و برای هضم بهتر موادغذایی موثر است.

سرکه سیب از بروز سرطان پیشگیری هم می کند. اگر چه سرکه سیب سرطان را درمان نمی کند، ولی بدلیل داشتن آنتی اکسیدان، رادیکال های آزاد را در بدن از بین می برد. رادیکال های آزاد ترکیبات خطرناکی هستند که در اثر اکسیداسیون به وجود می آیند و باعث تخریب سلول های بدن، پیری زودرس سلول ها و ایجاد سرطان می شوند. بتاکاروتن آنتی اکسیدان مهمی است که در سرکه سیب وجود دارد و رادیکال های آزاد را خنثی می کند. سرکه سیب علاوه بر بتاکاروتن، ماده دیگری نیز دارد که از سرطان جلوگیری می کند. نام این ماده پکتین است. پکتین یک نوع فیبر غذایی است. مطالعات نشان داده که دریافت زیاد فیبر از بروز سرطان و به خصوص سرطان روده جلوگیری می کند، زیرا فیبرها با مواد سرطان زا در روده ترکیب می شوند و باعث دفع سریع تر آنها از بدن می شوند.

- سایر فواید سرکه سیب



1. سرکه سیب دارای خاصیت آنتی بیوتیکی و ضدعفونی کننده است. ضد باکتری و ضد قارچ است و باعث ارتقاء عمل سیستم ایمنی بدن در مقابله با عوامل بیماری زا می شود.
2. مقدار پتاسیم بدن را تنظیم می کند، در نتیجه به حفظ تعادل اسیدی- بازی خون کمک می کند.
3. برای تصلب شرائین مفید است، زیرا هنگام مستحکم شدن استخوان ها، توده کلسیمی موجود در مفاصل را تجزیه می کند.
4. برای درمان مسمومیت غذایی و ناراحتی های گوارشی مفید است.
5. عفونت ادراری را بهبود می بخشد.
6. فشار خون بالا را کاهش می دهد.
7. در افرادی که داروهای دیورتیک ( ادرارآور ) مصرف می کنند، مصرف سرکه سیب، باعث جایگزین شدن و جبران پتاسیم از دست رفته می شود. برای این منظور دو قاشق مرباخوری سرکه سیب را با مقداری آب مصرف کنید.
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:فوايد آب كرفس , :: 1:14 ::  نويسنده : عبدولله

 

فوايد آب كرفس

 

شايد مطالعه اين مطلب شما را بر آن آورد كه حداقل هفته ای دو تا سه بار هم كه شده آب كرفس را وارد برنامه غذایی تان كنيد...
برگ كرفس حاوی مقدار قابل توجهی ويتامين A ( بتاكاروتن ) است در حالی كه ساقه آن منبع ويتامين های B6 ,B2 ، B1، ويتامين C و همچنين پتاسيم، اسيد فوليك، كلسيم، منيزيم، آهن، فسفر، سديم و چند نوع از اسيدهای امينه ضروری است.
هورمون های گياهی موجود در كرفس به همراه روغن های ضروری آن نه تنها طعم معطری به كرفس می دهند، بلكه در كنار بقيه املاح و ويتامين ها كرفس را به معجونی تبديل می نمايند كه در حقيقت می تواند داروی هر دردی باشد.


آب كرفس و پوست و مو:


از آن جایی كه كرفس سرشار از انواع ويتامين ها از جمله ويتامين آ، ب و ث می باشد و در آن املاح نيز به مقدار زياد نهفته است می تواند مكمل خوبی برای زيبایی پوست و مو نيز باشد.
شما با نوشيدن يك ليوان آب كرفس فقط دو يا سه روز در هفته نه تنها می توانيد به سلامتي قلب، معده و روده های تان كمك كنيد بلكه اگر اين كار برای شما مثل يك عادت شود علاوه بر سلامتی اندام های مهم درونی خود به شادابی و جوان نگه داشتن پوست و موی تان نيز كمك كرده ايد و اثرات مفيد آن را در همان روزهای اول خواهيد ديد.
ويتامين C و انواع ويتامين های B موجود در آب كرفس برای از بين بردن جوش ها و لكه ها و كلسيم موجود در آن سبب رشد و ترميم مو و ناخن ها خواهد شد و علاوه بر آن آب كرفس ميل تان را به خوراكی های شيرين و انواع شيرينی ها كه عامل مهمی در جوش زدن و ايجاد لكه ها خواهند بود كم كرده و شما را در داشتن پوستی بدون جوش و سالم و زيبا ياری خواهد كرد.

 


آب كرفس و فشار خون :


تحقيقات نشان می ‌دهد مصرف روزانه آب كرفس به مدت يك هفته ، تاثير فوق‌ العاده‌ ای روی پايين آوردن فشارخون خواهد داشت. آب كرفس مُدر است؛ پتاسيم و سديم موجود در آب كرفس تنظيم كننده‌ های قوی مايعات بدن هستند و به توليد ادرار كمك می‌ كنند و بدن را از وجود مايعات اضافی خلاص می‌ كنند.
ماده شيميایی Phthalides موجود در كرفس سبب آرامش بافت ها و ماهيچه های بدن و عروق می گردد و نرمی و انعطاف مخصوصی به آن ها می دهد.
به همين جهت خون به آسانی در عروق گردش كرده و به تمام بافت ها می رسد. در ضمن اين ماده شيميایی سبب كاهش ترشح هورمون استرس در بدن نيز می شود.
جالب اين كه در موقع مصرف مداوم آب كرفس فشار خون در حد طبيعی باقی می ماند و بيشتر از آن كاهش نمی يابد كه خود يكی از شگفتی های طبيعت اين سبزی است.

 


آب كرفس و سرطان :


طبق يافته‌ های محققان در دانشگاه نيو جرسی ، كرفس دارای تركيباتی است كه از پخش سلول‌ های سرطانی پيشگيری می‌ كند و دارای تركيبی به نام استيلنيك (acetylenic)است كه رشد سلول ‌های تومور را متوقف می‌ كند.
از طرفی به گزارش نچرال نيوز ، لوتئولين (Luteolin) كه به مقدار اندكی در نعناع وجعفری وجود دارد به ميزان قابل ملاحظه ‌ای در كرفس وجود دارد كه با دارا بودنآنتی‌ اكسيدان قوی می‌ تواند صدمات ناشی از تخريب سلولی را جبران كند.
آب كرفس حاوی هشت گروه از مواد ضد سرطان است.

 


آب كرفس و التهاب مفاصل :


آب اين گياه در موارد التهاب مفاصل و انقباض عضلانی ماهيچه استفاده می ‌شود و همچنين سختی التهابات در بيماری‌ هایی مانند آسم و آرتروز را كاهش می ‌دهد.
از طرفی دانشمندان اعلام كرده‌ اند كه كرفس با تأثير فوق ‌العاده خود می ‌تواند بر مغز كه هسته دستگاه عصبی است ، تأثير گذاشته و سيستم ايمنی بدن را تقويت كند ؛ بدين ترتيب تورم و درد در نواحی مختلف بدن كه حاكی از عملكرد نا موفق سيستم دفاعی است كاهش می ‌يابد و بيماری‌ هایی مانند نقرس و تورم‌ های مفصلی نيز خفيف ‌تر می‌ شود.
Polyacetylene موجود در كرفس و آب كرفس پر قدرت ترين ماده شيميایی ضد التهاب بدن است و می تواند عوارض و دردهای مفاصل به خاطر روماتيسم يا آرتروز ، آسم ، نقرس و ناهنجاری های ريوی را كاهش دهد.
در يك بررسی جالبی بر روی آب كرفس معلوم شده كه ماده شيميايي Luteolin می تواند شروع و عملكرد عوارض التهاب را كه در مغز سرانجام می گيرد كنترل و خنثی كند و در نهايت بدن را در برابر بروز التهاب محافظت كند.

 


آب كرفس و كلسترول :


تحقيقات نشان داده‌ اند كه وجود تركيب شيميایی در كرفس ، به نام بوتيل فتاليد (Butylphthalide)باعث كاهش سطح كلسترول بد خون (LDL) می ‌شود.

 


آب كرفس و بی خوابی :


اين سبزی به خاطر داشتن روغن های طبيعی و ضروری و املاح و ويتامين ها و هورمون های گياهی سبب نوعی آرامش در بدن می شود و سيستم مغز و اعصاب را تسكين می دهد. به همين جهت خوردن كرفس به افرادی كه دچار عوارض كم خوابی و بی خوابی هستند توصيه می شود.

 


آب كرفس و كنترل وزن :


با مصرف روزانه آب كرفس ، ولع خوردن شيرينی‌ جات ، از بين می ‌رود. به عبارت ديگر طبيعت اين سبزی به علت تمام نعمت های موجود در آن بر روی هورمون اشتهاو گرايش به مواد قندی اثر گذاشته و در نهايت از زياد شدن وزن بدن جلوگيری می كند.

 


آب كرفس و سنگ های مجاری ادراری :
مصرف آن به شدت به افراد در گير با سنگ كليه و سنگ‌ های مجاری ادراری توصيه می شود.
آب كرفس از بين برنده ی قوی سموم بدن و به دنبال آن شكستن و حذف سنگ‌ ها در بدن می ‌شود.


آب كرفس و يبوست و هضم غذا :
برای اين ‌كه به روده‌ های خسته و پير كمك شود ، توصيه می‌ شود كه هر روز يك ليوان عصاره كرفس مصرف شود. از اين طريق روده به روش طبيعی تخليه می ‌شود.
دقت داشته باشيد كه در آبگيری حتما برگ‌ ها را هميشه مصرف نماييد.
آب كرفس به علت داشتن املاح و ويتامين ها و همچنين فيبر با كيفيت بالا از بروز يبوست جلوگيری می كند و حركت روده ها را تنظيم می كند ، در اين صورت مصرف مقداری كرفس به همراه وعده های غذایی می تواند موجب بالا رفتن قدرت هضم و جذب غذا شده و مقدار زيادتری از مواد غذایی موجود در رژيم غذایی را از طريق جدار روده وارد سيستم خون و لنف كرده تا در سوخت و ساز پيچيده آن ها درسلول ها موثر باشد.

 

ادویه هایی که از سرطان پیشگیری می کنند

متخصصان هندی تاکید دارند که ترکیبات شفابخش موجود در ادویه‌ها و چاشنی‌ها از بدن در برابر سموم، باکتری‌ها و ویروس‌ها، حفاظت می‌کنند.

دکتر بی‌. نیرانجان نائیک، مشاور ارشد انکوژی و جراح و متخصص ارشد تغذیه بالینی در مقاله ای جدید فهرست ادویه‌هایی را که بیشترین خاصیت ضدسرطانی دارند ارائه کرده و معتقد است افزودن این چاشنی‌ها به رژیم غذایی روزانه ضروری است.

این ادویه‌ها عبارتند از:

- زردچوبه: که به دلیل دارا بودن ماده مفید کورکومین از رشد سلول‌های سرطانی پروستات، ملانوم، سرطان سینه، تومور مغزی، سرطان لوزالمعده و سرطان خون جلوگیری می‌کند.

- رازیانه: که سرشار از فیتو ریزمغذی‌ها و آنتی‌اکسیدان‌های قوی است و از فعالیت سلول‌های سرطانی جلوگیری می‌کند.

- زعفران: نیز منبع اصلی یک اسید طبیعی کاروتنوئید دی کربوکسی لیک موسوم به «کروستین» است که از ترکیبات مهم ضد سرطانی موجود در این چاشنی خوراکی است. این اسید نه تنها از رشد سرطان در بدن جلوگیری می‌کند بلکه هم‌چنین اندازه تومور سرطانی را به میزان قابل توجهی کاهش می‌دهد.

- زیره: به عنوان ادویه‌ای برای کمک به دستگاه گوارش شناخته شده است. اما از سوی دیگر دانه‌های زیره علاوه بر خاصیت آنتی‌اکسیدانی بالا حاوی ماده‌ای موسوم به «تیمو کوئینون» هستند که این ماده نیز به نوبه خود تکثیر سلول‌هایی را در سرطان پروستات نقش دارند، کنترل می‌کند.

- دارچین: هم از ادویه‌های بسیار مفید و پرخاصیت است به طوری که پزشکان معتقدند مصرف نصف قاشق چای‌خوری دارچین در روز سرطان را به طور کلی از شما دور می‌کند. دارچین یک نگهدارنده غذای طبیعی و منبع غنی از آهن و کلسیم است و در عین حال رشد تومورهای سرطانی را کاهش می‌دهد.

- مرزنجوش: نیز از ادویه‌های مفید برای مقابله با سرطان پروستات است و خواص ضد میکروبی فوق‌العاده‌ای دارد. یک ماده فیتو شیمیایی موجود در این ادویه تحت عنوان «کیورستین» رشد سلول‌های ناقص و بیمار را در بدن محدود کرده و مانند داروی ضد سرطان عمل می‌کند.

- فلفل قرمز: نیز یک ادویه پرخاصیت با خواص مسلم ضد سرطانی است اما البته از مصرف بی‌رویه آن باید پرهیز کرد. مطالعات نشان داده است ماده کاسپایسین موجود در فلفل قرمز سلول‌های سرطانی را تخریب می‌کند و اندازه تومورهای سرطان خون را به میزان چشمگیری کاهش می‌دهد.

- زنجبیل: نیز خواص درمانی فوق‌العاده‌ای دارد از جمله اینکه کلسترول خون را پایین می‌آورد، متابولیسم بدن را بهبود می‌بخشد و به نابودی سلول‌های سرطانی کمک می‌کند.

علاوه بر موارد فوق سایر چاشنی‌ها و ادویه‌ها نظیر میخک، سیر، خردل، برگ‌های نعنا، سرکه و آووکادو نیز به نوبه خود خواص ضد سرطانی قابل توجهی دارند.

متخصصان تغذیه و سلامت در ادامه این مقاله چند عادت غذایی مفید برای مقابله با سرطان اشاره کرده‌اند که به قرار زیر است:

- حتما برنج قهوه‌ای را جایگزین برنج سفید کنید.

- نان سبوس‌دار را جایگزین نان سفید نمایید.

- به جای مصرف چیپس به عنوان میان وعده پاپ کورن بخورید.

- میوه‌های تازه را با پوست مصرف کنید.

- برای مقابله با التهاب در بدن اسیدهای چرب امگا -۳ استفاده کنید.

- به جای روغن‌های معمولی گیاهی برای طبخ غذا از روغن زیتون استفاده نمایید.

- از مصرف غذاهای بسته‌بندی، آماده و سرخ شده پرهیز کنید.

- مصرف نمک فرآوری شده را کاهش دهید.

- ایسنا


1. به فرزندتان کمک کنید تا هدفش را انتخاب کند و او را برای رسیدن به هدفش کمک کنید.

2. بدون توجه به هیچ قید و شرطی آنها را مورد محبت قرار دهید.

3. فرزندتان را همانطور که هست بپذیرد نه آنگونه که شما می خواهید.

4. روحیه مسئولیت پذیری را در فرزندانتان افزایش دهید تا اعتماد به نفس را درک کنند.

5. همیشه نعمت هایی که خداوند به شما داده بشمارید نه محرومیت ها را.

6. به فرزندانتان بیاموزید برای هر مشکلی راه حلی وجود دارد.

7. به آنها بیاموزید از دیگران سوال کنند، بیشتر بدانند و برای سوال کردن هرگز نهراسند.

8. کودکان و نوجوانان را به دور از تنبیه، خشم و غضب نگه دارید.

9. فرزندان را عاشق درس و کار و فعالیت کنید.

10. خودتان اعتماد به نفس داشته باشید تا بتوانید الگوی فرزندانتان باشید.

11. کوچکترین موفقیت آنها را مورد تشویق قرار دهید تا تکرار موفقیت داشته باشند.

12. الگوهای موفق و افراد موفق را به آنها معرفی کنید.

13. به آنها بیاموزید که چیزی به نام شکست وجود ندارد.

14. به فرزندتان آموزش دهید گذشته را بپذیرد و اینده را دگرگون کنند.

15. سعی کنید دوستانی انتخاب کنید که اعتماد به نفس بالایی دارند.

16. احساس آرامش داشته باشید تا اعتماد به نفس بوجود بیاید.

           

                      از کتاب " 100 کلید طلایی برای افزایش اعتماد به نفس "

                                      نویسنده: دکتر حسنعلی میرزا بیگی


 

جملات زیبا و به یادماندنی

 

Layman's 10 Commandments.
Great Reading.

ده فرمان "لیمن"
خواندنی عالی



Someone has written these beautiful words.
Must read and try to understand the deep meaning of it.
They are like the Ten Commandments to follow in life all the time.
شخصی این کلمات زیبا را نوشته است.
باید آنها را خواند و معنای عمیق آنها را درک کرد.
آنها همچون ده فرمان هستند که باید در زندگی همواره مورد تبعیت قرار بگیرند

.
Prayer is not a "spare wheel" that you pull out when in trouble, but it is a "steering wheel", that directs the right path throughout.

دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتی از ان استفاده کنی بلکه فرمان است که راه به راه درست هدایت می کند.


2.
Know why a Car's WINDSHIELD is so large & the Rear view Mirror is so small? Because our PAST is not as important as our FUTURE. So, Look Ahead and Move on.
می دونی چرا شیشیه جلوی ماشین انقدر بزرگه ولی آینه عقب انقدر کوچیکه؟ چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده.


3.
Friendship is like a BOOK. It takes few seconds to burn, but it takes years to write.

دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه


4.
All things in life are temporary. If going well enjoy it, they will not last forever. If going wrong don't worry, they can't last long either.

تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت. اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت


5.

Old Friends are Gold! New Friends are Diamond! If you get a Diamond, don't forget the Gold! Because to hold a Diamond, you always need a Base of Gold!

دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری.


6.

Often when we lose hope and think this is the end, GOD smiles from above and says, "Relax, sweetheart, it's just a bend, not the end!

اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این اخر خطه ، خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم ، این فقط یک پیچه نه پایان


7.

When GOD solves your problems, you have Faith in HIS abilities; when GOD doesn't solve your problems HE has Faith in your abilities.

وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری. وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره


8.

A blind person asked St. Anthony: "Can there be anything worse than losing eye sight?" He replied: "Yes, losing your vision!"

شخص نابینایی از سنت آنتونی پرسید: ممکنه چیزی بدتر از از دست دادن بینایی باشه؟ او جواب داد: بله، از دست دادن بصیرت.


9.

When you pray for others, God listens to you and blesses them, and sometimes, when you are safe and happy, remember that someone has prayed for you.

وقتی شما برای دیگران دعا می کنید، خدا می شنود و انها را اجابت می کند و بعضی و قتها که شما شاد و خوشحال هستید یادتان باشد که کسی برای شما دعا کرده است


10.

WORRYING does not take away tomorrow's Trouble, it takes away today's PEACE.

نگرانی مشکلات فردا را دور نمی کند بلکه تنها آرامش امروز را دور می کند.


1

 

۶ گام برای حل مسائل مهم زندگی ( جالب )

c5ecd1d84a19fabdfe9b9f6821d5c539 6 گام برای حل مسائل مهم زندگی ( جالب )

«می خوام تغییر رشته بدم اما نمی دونم این کار درسته یا نه»، «یه درس افتاده دارم، نمی دونم باهاش چه کار کنم». «با برادرم مشکل دارم، نمی تونم حرفاشو بفهمم»، «جدیدا حس می کنم خیلی مضطربم و اضطرابم داره داغونم می کنه»، «تو محل کار با رئیسم به مشکل خوردم»، «می خوام کارمو عوض کنم ولی نمی دونم چطور» همه این جمله ها در واقع مشکلات ریز و درشتی هستند که ممکن است برای هر کدام از ما پیش بیایند.

 
راستش را بخواهید، زندگی همه اش مشکل است. از طرف دیگر به قول کارل پور «زندگی سراسر حل مساله است». نمی خواهیم راه حل همه مشکل هایی که گفتیم را ردیف کنیم اما می خواهیم بگوییم چطور می شود با یک ذهن منظم قدم به قدم برای حل مشکل ها جلو رفت. مهارتی که روان شناس ها به آن می گویند حل مساله. برای حل مسائلتان لازم است از این پنج تا گام بگذرید.
گام اول
مهمترین مشکلات را انتخاب کن!
برای اینکه بتوانید مهمترین مشکلات زندگی فعلی تان را انتخاب کنید باید قبلش یک فهرست از مشکلاتتان بنویسید. راستش بعضی ها حتی از این کار هم میترسند و می گویندنکندلیستم طولانی شود و خودمبفهمم که چقدر مشکل دارم! از این طولانی شدن نترسید. مشکلاتتان را که نوشتید، یک جدول «دامنه شدت مشکلات» رسم کنید. از اسمش معلوم است چه جور جدولی است دیگر!
شما باید از یک تا ده به مشکلاتتان «نمره شدت» بدهید. شدیدترین مشکلات آنها هستندکه تعادل روان شناختی شما را به هم زده اند ودر حوزه های بیشتری از زندگی شما اختلال ایجاد کرده اند. مثلا مشکلی مثل اخراج شدن از دانشگاه هم عزت نفس شما را پایین می آورد، هم آینده ذهنی شما را خراب می کند و هم باعث می شودشما از محیط حمایت کننده ای که به آن عادت کرده بودید دور شوید.
اینگونه مشکلات نمره های بالاتری می گیرند اما مشکلات کوچکتر معمولا فراگیرتر هستند و فعلا از درجه اهمیت کمتری برخوردارند. مثلا نوسانات کوچک در نمره های پایان ترم. مشکلاتی که ضروری هستند یعنی اگر تا یک زمان مشخص حل نشوند باعث مشکلات دیگر می شوند، نمره بالاتری می گیرند. حالا مهمترین مشکلتان را انتخاب کنید و بروید به مرحله بعد.
مثلا: فکر کنید که همزمان هم مادر شما مریضی حادی گرفته است و باید او را بستری کنید، هم شب یکی از امتحان های پایان ترم است و باید درس بخوانید، هم دختر خاله – یا حالا گیر ندهید پسر خاله (!) – تان دلش گرفته و می خواهد با شما درد دل کند وهم یک کار اداری عقب افتاده دارید که بهتر است فردا انجامش دهید. به نظرتان کداممشکل اولویت بالاتری دارد؟ (۲ نمره!)
گام ۲
مشکلات را تعریف کن!
مشکلات کاری، مشکلات حقوقی، مشکلات تحصیلی، مشکلات ارتباطی، مشکلات مالی، مشکلات خانوادگی، شاید این عبارت ها به درد تقسیم بندی های خسته کننده همایش های اداری بخورد اما وقتی آدم خودش است و خودش«من مشکل تحصیلی دارم» هیچ به دردش نمی خورد. چون این جمله آنقدر کلی است که چیز خاصی درباره مشکل ما حتی به خود ما نمی گوید اما اگر به جای این جمله مبهم مشکلتان را دقیق و با جزییات تعریف کنید تکلیفتان با خودتان معلومتر است.
مثلا: این جمله یک مشکل دقیق تحصیلی است: «نمره درس «زبان عمومی» این ترم من برای دومین بار زیر ۱۰ شده و چون این درس پیش نیاز زبان تخصصی است، من نمی توانم ترم آینده با همکلاسی های خودم زبان تخصصی را بگذرانم.»
گام ۳
راه حل ها را ردیف کن
حالا وقت رفتن به مرحله راه حل هاست. برای مشکلتان هر راه حلی که به ذهنتان می رسد را بنویسید. مهم نیست که این راه حل ها خنده دار یا غیرمنطقی باشند. در این مرحله تعداد راه حل ها مهم است و نه کیفیت آنها. برای زیاد شدن تعداد این راه حل ها می توانید از چند رفیق شفیق، یا متخصص مشکلتان، یا اینترنت، یا کسانی که در مشکلتان تجربه داشته اند و خلاصه هر منبع راه حل دهی استفاده کنید. این مرحله اسمش «بارش فکری» است و تا می توانید باید ببارید تا لیست تان طولانی تر و طولانی تر شود.
مثلا: برای مشکلی مثل افتادن یک درس تخصصی در آخرین ترم تحصیلی لیست زیر می تواند حاصل یک بارش فکری جانانه باشد:
- معرفی به استاد گرفتن همان درس در ترم آینده
- التماس به استاد برای دادن نمره
- بالکل بی خیال شدن تحصیلات
- لابی زدن با یکی از بچه های درسخوان استاد خوشحال کن برای واسطه شدن
- اعتراض قانونی به نمره
- گرفتن درس به صورت مهمان در یک دانشگاه دیگر
- گرفتن درس به صورت کاملا معمولی در ترمآینده
گام ۴
عیب و حسن راه حل ها را بنویس؟
حالا شما هستید و یک لیست طولانی راه حل. هیچ کدام از راه حل ها را خط نزنید. یک جدول سه ستونی بکش. توی ستون اولش راه حل ها را بنویس و ستون های بعدی را بگذار برای عیب و حسن هر کدام از این راه حل ها. یادتان باشد که دقیق در مورد هر کدام از راه حل ها فکر کنید و ببینید برای شما، خود شما، چه عیب و چه حسنی دارد. یادتان باشد که امکانات شما – چه امکان مالی، چه امکان روانی – مثل هوش شما، استقامت شما، ریسک پذیری شما و … – با امکانات دیگران فرق دارد. پس بر اساس داشته های خودتان برای هر کدام از راه حل ها عیب و حسن بنویسید.
مثلا: برای راه حل هایی که در مرحله قبل آمد می توانید یک جدول عیب و حسن بکشید. مثلا حسن التماس کردن به استاد می تواند این باشد که احتمال دارد استاد دلش برایتان بسوزد ونمره بدهدو شما فارغ التحصیل شوید اما عیبش این است که هم ممکن است سنگ روی یخ شوید و هم التماس کردن عزت نفستان را پایین می آورد. یا حسن معرفی به استاد گرفتن این است که لازم نیست بروید سر کلاس ها اما عیبش این است که به هر حال فارغ التحصیل شدنتان یک ترم بیشتر طول می کشد.
گام ۵
به عیب وحسن ها نمره بدهید
ساده ترین کار برای نمره گذاری این است که تعداد بدی ها و خوبی های هر راه حل را با هم مقایسه کنید اما روش بهتر آن است که برای هر کدام از عیب ها و حسن ها ضریب در نظر بگیرید. یعنی ممکن است برای شما یک عیب، خیلی عیب بزرگی باشد و یک حسن، خیلی حسن کوچکی.
پس می توانید ضریب بگذارید و از ۱+ تا ۳+ برای حسن ها و از ۱- تا ۳- برای عیب ها در نظر بگیرید. حالا برای هر کدام از راه حل ها، نمره های مشخص مثبت و منفی دارید. این نمره ها را با هم جمع بزنید و ببینید که بهترین نمره مال کدام راه حل است. جمع زدن منفی و مثبت با هم را که بلدید؟ به همه راه حل ها نمره بدهید و آنها را اولویت بندی کنید.
مثلا: برای همان مثال مرحله ۳ و راه حل التماس کردن به استاد «کم شدن عزت نفس» برای یک نفر ۳ نمره منفی دارد و برای یک نفر دیگر فقط ۱ نمره منهفی. از طرف دیگر احتمال قبول کردناستاد و فارغ التحصیل شدن هم برای یک نفر ۳ نمره مثبت دارد و برای یک نفر دیگر ممکن است ارزش مثبت کمتری داشته باشد. حالا فکر کنید که هم احتمال سنگ روی یخ شدن و هم پایین آمدن عزت نفس ۳ نمره منفی و احتمال قبول کردن استاد هم ۳ نمره مثبت بلگیرد، حاصل جمع ۳ نمره منفی است و باید ببینید که در جدول اولویت بندی کجا قرار می گیرد.
گام ۶
حل ها را عملی کن!
خیلی اتفاق ها هستند که ما موقع نمره دادن یا نوشتن راه حل ها به آنها فکر نکرده ایم. این اتفاق ها در عمل می افتند و در واقع محک واقعی راه حل های ما هستند. برای همین اگر راه حل اولویت ۱ را به کار بردید و دیدید در عمل جواب نمی دهد، می توانید به راحتی راه حل شماره دو را انتخاب کنید و به همین ترتیب.
یادتان باشد که بعضی از راه حل ها را می شود با هم ترکیب کرد و بعضی ها را می توان پشت سر هم به کار برد. مثلا هم می شود اعتراض گذاشت و هم التماس کرد تازه اگر اینها نشد معرفی به استاد گرفت. سعی کنید راه حل ها را با حوصله و انرژی پیش ببرید. به هر حال تلاش خود شما هم بخشی از واقعیت است دیگر.
مثلا: فکر کنید که گرفتن درس به صورت مهمان بالاترین نمره را در جدول اولویت بندی شما گرفته است. احتمالا شما به میزان سخت گیری استادی که در دانشگاه میزبان آن درس را تدریس می کند، جو کلاس و حتی قوانین خاص داخلی دانشگاه مهمانفکر نکرده اید. چیزهایی که در عمل پیش می آید.
همشهری جوان

۵ اشتباه جنسی که مـردان مرتکب می شوند

 5 اشتباه جنسی که مـردان مرتکب می شوند

۵ نکته‌ای که در زیر می‌آوریم از مشکلات شایع مردان در روابط جنسی است:

۱٫چیزهایی که همسرتان می‌خواهد می‌دانید
مردان اغلب فکر می‌کنند که می‌دانند همسرشان چه می‌خواهد. اما همه زنان مشابه هم نیستند. به گفته کارشناسان آموخته‌های مردان حتی از تجربیات همسر قبلی‌شان ممکن است در مورد همسر فعلی‌شان صدق نکند. این موضوع نه تنها در مورد ترجیحات جنسی بلکه در مورد روابط عاطفی هم صدق می‌کنند. زنانی هستند که نمی‌توانند با فعالیت جنسی رابطه عاطفی با همسرشان برقرار کنند و زنانی هستند که به سادگی با همسران‌شان رابطه عاطفی برقرار می‌کنند و بقیه زنان در میانه این طیف قرار می‌گیرند.

۲٫ احساس جنسی مردان و زنان مشابه هم است
هنگامی که مردی با زنی مقاربت می‌کند، دخول آلت مردانه به قدری حس قوی‌ای در مرد ایجاد می‌کند که نمی‌تواند تصور کند که ممکن است زن احساس مشابهی نداشته باشد. ممکن است او احساسی مانند احساس شما هنگام مشت‌خوردن به شکم پیدا کند که باعث تهوع شما می‌شود.

۳٫ از ساختمان بدن زن اطلاعات کاملی دارید
اغلب مردان به طور کلی می‌دانند که کلیتوریس کجاست و کجا می‌توانند آن را پیدا کنند. اما نمی‌شود گفت آنها واقعا عمل آن را درک می‌کنند. ۳۰ سال پیش در شروع به اصطلاح «انقلاب جنسی» یک کتاب پرفروش به نام «لذت امور جنسی» توجه مردم را به اهمیت کلیتوریس در ایجاد ارگاسم جلب کرد. اما این عقیده که زنان باید بتوانند از طریق دخول آلت مردانه در واژن به ارگاسم برسند، هنوز میان بسیاری از مردان باقیمانده است.

بسیاری از درمانگران در این حوزه با مردانی برخورد می‌کنند که می‌گویند: «زنم بدون تحریک کلیتوریس به ارگاسم نمی‌رسد» و تقاضای کمک می‌کنند و پاسخ این است بسیاری از زنان اصولا با تحریک کلیتوریس است که به ارگاسم می‌رسند. مردان همچنین در مورد نحوه لمس کلیتوریس و حساس‌بودن آن ناآگاه هستند. از طرف دیگر در برخی از زنان لمس کلیتوریس احساس خاصی ایجاد نمی‌کند یا حتی ممکن است دردناک باشد. برخی از آنها هم لمس غیرمستقیم کلیتوریس را ترجیح می‌دهند.

چگونه می‌توانید بفهمید که همسرتان چه نوع لمسی را دوست دارد؟‌ سعی کنید از او بپرسید.

۴٫ مرطوب شدن دستگاه تناسلی زن به معنای تحریک‌شدن او است
گاهی مردان پیش از انجام مقاربت منتظر می‌مانند تا دستگاه تناسلی خارجی زنان برای دخول به قدر کافی مرطوب و لغزنده شود. لازم نیست در این مورد نگران باشید.

کارشناسان می‌گویند اینکه مرطوب‌شدن دستگاه تناسلی خارجی زن به معنای تحریک‌شدن کامل اوست، باوری نادرست است.

برخی از زنان نسبت به زنان دیگر مرطوب‌تر می‌شوند و اینکه میزان نرم‌شدگی طبیعی این منطقه در یک زن از روزی به روز دیگر متفاوت است. این میزان رطوبت با مرحله‌ چرخه ماهیانه که زن در آن قرار دارد نیز تغییر می‌کند و ممکن است تحت تاثیر استرس و داروها هم باشد.

۵٫ سکوت طلایی است
خیلی از مردان فکر می‌کنند که هنگام آمیزش جنسی باید ساکت باشند اما تا شما حرف نزنید همسرتان نمی‌فهمد از چه چیزهایی راضی هستید و از چه چیزهایی ناراضی. اگر می‌خواهید احترام‌تان را به همسرتان حفظ کنید،‌ باید بدانید که زنی که می‌خواهد شما را ارضا کند، از اینکه او را هدایت کنید‌ احتمالا بیشتر ممنون خواهد شد. به گفته کارشناسان به کار بردن جملات ساده‌ای مانند «این جوری دوست دارم» می‌تواند به ارتباط جنسی شما کمک کند.

چه ازدواج کرده باشید، چه نکرده باشید، باید این مطلب را بخوانید

6dacf18613d5c50c270656f1e96be30b چه ازدواج کرده باشید، چه نکرده باشید، باید این مطلب را بخوانید

وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده می‌کرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب می‌دیدم.

 

یکدفعه نفهمیدم چطور دهانم را باز کردم. اما باید به او می‌گفتم که در ذهنم چه می‌گذرد. من طلاق می‌خواستم. به آرامی موضوع را مطرح کردم. به نظر نمی‌رسید که از حرفهایم ناراحت شده باشد، فقط به نرمی پرسید، چرا؟
از جواب دادن به سوالش سر باز زدم. این باعث شد عصبانی شود. ظرف غذایش را به کناری پرت کرد و سرم داد کشید، تو مرد نیستی! آن شب، دیگر اصلاً با هم حرف نزدیم. او گریه می‌کرد. می‌دانم دوست داشت بداند که چه بر سر زندگی‌اش آمده است. اما واقعاً نمی‌توانستم جواب قانع‌کننده‌ای به او بدهم. من دیگر دوستش نداشتم، فقط دلم برایش می‌سوخت.

با یک احساس گناه و عذاب وجدان  عمیق، برگه طلاق را آماده کردم که در آن قید شده بود می‌تواند خانه، ماشین، و ۳۰% از سهم کارخانه‌ام را بردارد. نگاهی به برگه‌ها انداخت و آن را ریز ریز پاره کرد. زنی که ۱۰ سال زندگیش را با من گذرانده بود برایم به غریبه‌ای تبدیل شده بود. از اینکه وقت و انرژیش را برای من به هدر داده بود متاسف بودم اما واقعاً نمی‌توانستم به آن زندگی برگردم چون عاشق یک نفر دیگر شده بودم. آخر بلند بلند جلوی من گریه سر داد و این دقیقاً همان چیزی بود که انتظار داشتم ببینم. برای من گریه او نوعی رهایی بود. فکر طلاق که هفته‌ها بود ذهن من را به خود مشغول کرده بود، الان محکم‌تر و واضح‌تر شده بود.

روز بعد خیلی دیر به خانه برگشتم و دیدم که پشت میز نشسته و چیزی می‌نویسد. شام نخورده بودم اما مستقیم رفتم بخوابم و خیلی زود خوابم برد چون واقعاً بعد از گذراندن یک روز لذت بخش با معشوقه جدیدم خسته بودم. وقتی بیدار شدم، هنوز پشت میز مشغول نوشتن بود. توجهی نکردم و دوباره به خواب رفتم.
صبح روز بعد او شرایط طلاق خود را نوشته بود: هیچ چیزی از من نمی‌خواست و فقط یک ماه فرصت قبل از طلاق خواسته بود. او درخواست کرده بود که در آن یک ماه هر دوی ما تلاش کنیم یک زندگی نرمال داشته باشیم. دلایل او ساده بود: وقت امتحانات پسرمان بود و او نمی‌خواست که فکر او بخاطر مشکلات ما مغشوش شود.

برای من قابل قبول بود. اما یک چیز دیگر هم خواسته بود. او از من خواسته بود زمانی که او را در روز عروسی وارد اتاقمان کردم به یاد آورم. از من خواسته بود که در آن یک ماه هر روز او را بغل کرده و از اتاقمان به سمت در ورودی ببرم. فکر می‌کردم که دیوانه شده است. اما برای اینکه روزهای آخر با هم بودنمان قابل‌تحمل‌تر باشد، درخواست عجیبش را قبول کردم.

درمورد شرایط طلاق همسرم با معشوقه‌ام حرف زدم. بلند بلند خندید و گفت که خیلی عجیب است. و بعد با خنده و استهزا گفت که هر حقه‌ای هم که سوار کند باید بالاخره این طلاق را بپذیرد.

از زمانیکه طلاق را به طور علنی عنوان کرده بودم من و همسرم هیچ تماس جسمی با هم نداشتیم. وقتی روز اول او را بغل کردم تا از اتاق بیرون بیاورم هر دوی ما احساس خامی و تازه‌کاری داشتیم. پسرم به پشتم زد و گفت اوه بابا رو ببین مامان رو بغل کرده. اول او را از اتاق به نشیمن آورده و بعد از آنجا به سمت در ورودی بردم. حدود ۱۰ متر او را در آغوشم داشتم. کمی ناراحت بودم. او را بیرون در خانه گذاشتم و او رفت که منتظر اتوبوس شود که به سر کار برود. من هم به تنهایی سوار ماشین شده و به سمت شرکت حرکت کردم.

در روز دوم هر دوی ما برخورد راحت‌تری داشتیم. به سینه من تکیه داد. می‌توانستم بوی عطری که به پیراهنش زده بود را حس کنم. فهمیدم که خیلی وقت است خوب به همسرم نگاه نکرده‌ام. فهمیدم که دیگر مثل قبل جوان نیست. چروک‌های ریزی روی صورتش افتاده بود و موهایش کمی سفید شده بود. یک دقیقه با خودم فکر کردم که من برای این زن چه کار کرده‌ام.

در روز چهارم وقتی او را بغل کرده و بلند کردم، احساس کردم حس صمیمیت بینمان برگشته است. این آن زنی بود که ۱۰ سال زندگی خود را صرف من کرده بود. در روز پنجم و ششم فهمیدم که حس صمیمیت بینمان در حال رشد است. چیزی از این موضوع به معشوقه‌ام نگفتم. هر چه روزها جلوتر می‌رفتند، بغل کردن او برایم راحت‌تر می‌شد. این تمرین روزانه قوی‌ترم کرده بود!

یک روز داشت انتخاب می‌کرد چه لباسی تن کند. چند پیراهن را امتحان کرد اما لباس مناسبی پیدا نکرد. آه کشید و گفت که همه لباس‌هایم گشاد شده‌اند. یکدفعه فهمیدم که چقدر لاغر شده است، به همین خاطر بود که می‌توانستم اینقدر راحت‌تر بلندش کنم.

یکدفعه ضربه به من وارد شد. بخاطر همه این درد و غصه‌هاست که اینطور شده است. ناخودآگاه به سمتش رفته و سرش را لمس کردم.

همان لحظه پسرم وارد اتاق شد و گفت که بابا وقتش است که مامان را بغل کنی و بیرون بیاوری. برای او دیدن اینکه پدرش مادرش را بغل کرده و بیرون ببرد بخش مهمی از زندگیش شده بود. همسرم به پسرمان اشاره کرد که نزدیکتر شود و او را محکم در آغوش گرفت. صورتم را برگرداندم تا نگاه نکنم چون می‌ترسیدم در این لحظه آخر نظرم را تغییر دهم. بعد او را در آغوش گرفته و بلند کردم و از اتاق خواب بیرون آورده و به سمت در بردم. دستانش را خیلی طبیعی و نرم دور گردنم انداخته بود. من هم او را محکم در آغوش داشتم. درست مثل روز عروسیمان.

اما وزن سبک‌تر او باعث ناراحتیم شد. در روز آخر، وقتی او را در آغوشم گرفتم به سختی می‌توانستم یک قدم بردارم. پسرم به مدرسه رفته بود. محکم بغلش کردن و گفتم، واقعاً نفهمیده بودم که زندگیمان صمیمیت کم دارد. سریع سوار ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردم. وقتی رسیدم حتی در ماشین را هم قفل نکردم. می‌ترسیدم هر تاخیری نظرم را تغییر دهد. از پله‌ها بالا رفتم. معشوقه‌ام که منشی‌ام هم بود در را به رویم باز کرد و به او گفتم که متاسفم، دیگر نمی‌خواهم طلاق بگیرم.

او نگاهی به من انداخت، تعجب کرده بود، دستش را روی پیشانی‌ام گذاشت و گفت تب داری؟ دستش را از روی صورتم کشیدم. گفتم متاسفم. من نمی‌خواهم طلاق بگیرم. زندگی زناشویی من احتمالاً به این دلیل خسته‌کننده شده بود که من و زنم به جزئیات زندگیمان توجهی نداشتیم نه به این دلیل که من دیگر دوستش نداشتم. حالا می‌فهمم دیگر باید تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هر روی او را در آغوش گرفته و از اتاق خوابمان بیرون بیاورم. معشوقه‌ام احساس می‌کرد که تازه از خواب بیدار شده است. یک سیلی محکم به گوشم زد و بعد در را کوبید و زیر گریه زد. از پله‌ها پایین رفتم و سوار ماشین شدم. سر راه جلوی یک مغازه گل‌فروشی ایستادم و یک سبد گل برای همسرم سفارش دادم. فروشنده پرسید که دوست دارم روی کارت چه بنویسم. لبخند زدم و نوشتم، تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هر روز صبح بغلت می‌کنم و از اتاق بیروم می‌آورمت.

شب که به خانه رسیدم، با گلها دست‌هایم و لبخندی روی لبهایم پله‌ها را تند تند بالا رفتم و وقتی به خانه رسیدم دیدم همسرم روی تخت افتاده و مرده است! او ماه‌ها بود که با سرطان می‌جنگید و من اینقدر مشغول معشوقه‌ام بودم که این را نفهمیده بودم. او می‌دانست که خیلی زود خواهد مرد و می‌خواست من را از واکنش‌های منفی پسرمان بخاطر طلاق حفظ کند. حالا حداقل در نظر پسرمان من شوهری مهربان بودم.

جزئیات ریز زندگی مهمترین چیزها در روابط ما هستند. خانه، ماشین، دارایی‌ها و سرمایه مهم نیست. اینها فقط محیطی برای خوشبختی فراهم می‌آورد اما خودشان خوشبختی نمی‌آورند.

سعی کنید دوست همسرتان باشید و هر کاری از دستتان برمی‌آید برای تقویت صمیمیت بین خود انجام دهید.

با به اشتراک گذاشتن این داستان شاید بتوانید زندگی زناشویی خیلی‌ها را نجات دهید!

مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی – سری سوم

40992944bc59863d2cf3ff226f7428a3 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

گستاح بودن آسان است. به تلاش نیازی ندارد و نشانه ضعف و ناامنی است. مهربانی بیانگر تأدیب نفس و عزت نفسی عظیم است. مهربان بودن در هنگام برخورد با افراد گستاخ آسان نیست. مهربانی خصیصه کسی است که کارهای فکری مثبت زیادی انجام داده و به بینش عمیقی از خود فهمی و عقل دست یافته است. مهربانی نشانه قدرت است نه ضعف.

 

bdb71ef3d8dd3d5c8f9845da9110ba07 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

 

 

a470150323f5379d0ba1333b15a6f562 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

 

 

7c29066bb1056d2f60f81e51d2c8b3dc مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

 

 

182609095ee14451fe4cdf4905334810 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

 

 

0f174e2b22495755d7b48e8c6d573327 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

 

 

b11c7d20929d8aa7ccc43efb8ee65e68 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

 

 

4c4ef89c0a01d2d7361bf35cb6248e74 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

 

 

c557900bf597637ee7812e0af06d5a14 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

 

 

272deffff1ad3afac0892a8be74f4ff7 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم
534386314573754132784409de780645 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

 

 

a8af858010b3bbcc64912cfb77198703 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

 

 

b9e62437ad4e9554d571db473a084865 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

 

 

90f21c7bcf4849c1015bab2127f0d191 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

 

 

f3565fe091138850a2b9ada2a37e875f مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

 

 

7848a593574c55176c9c7f71c5c38cd6 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

 

 

9866bb47ea1d9e3bfda80a513227df6d مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

 

 

2b80a2a970a55d76676b7de43f84f130 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم

 

 

8cb940ad4d621849f560d7770cb25171 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی   سری سوم
مطالب مرتبط :

مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

1ef0115edb53398bda52af1d82612152 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

در این پست برای شما مجموعه ای از جملات الهام بخش و زیبا را برای شما اماده کرده ایم که با رفتن به ادامه مطلب میتوانید این جملات جذاب را مشاهده فرمایید .

 

دنیا خیلی زیباتر خواهد شد اگر بیاموزیم:

دروغ نگوییم،
تهمت نزنیم،
مؤدب باشیم،
صادق باشیم،
انتقاد پذیر باشیم،
دیگران را آزار ندهیم،
وجدان داشته باشیم،
از کسی بت نسازیم،
نظافت را رعایت کنیم،
از قدرت سوء استفاده نکنیم،
پشت سر کسی غیبت نکنیم،
به عقاید همدیگر احترام بگذاریم،
مسؤلیت اشتباهاتمان را بپذیریم،
به قومیت و ملیت کسی توهین نکنیم،
به ناموس دیگران چشم نداشته باشیم و
در مورد دیگران قضاوت و پیش داوری نکنیم.

3a496cbb4c7cde397861245d979adb5b مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

cef3867e9f54cef01dc2f636eafea7d2 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

630cdf181cfb6385dead5f646a8b47c4 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

ff5f2f1d6cc5f71a1eac18e125a9a109 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

c82a2cfa32a923f6c8675ac0e1101197 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

b621f1f81535317db55b11965c6c24e1 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

3a4ab6f1789b69039a53bb8664253ff3 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

d95cb942513e7057790008d6b26a7cfe مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

41200123ecd5aabe112faed58a64bd1b مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی
43a4bbd74a55854344ac54a7ef1ec656 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

b762da6172e156bcdb5800f9ed6cb807 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

a7ad56dc3a9af2e64257034c5d3f7a0f مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

3b9e6bff867a08a63bd57badd88f1278 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

e0f042998dd77e950174e524ccc646d6 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

662de434c3583beae2a91e55337e3d49 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

709f8e955e6c978baf09ad2ea8b1e151 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

48f679f0271dc6aabb83aac5383bcde9 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

55ef4ec356a79422750d6de96269ccc4 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

 

06fb023ca6d057e8087de21660a19173 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

 

04dad1be87dba8335454f5fa31cd7e35 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

 

ec42211a91e087179f1da6c30681c771 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

 

4ac9f4afd4d4c3a56421904dec1701b0 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

 

93c906013388bc2f6f4878151249f885 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

df92369c8ef0936d6808d93b0c03a613 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

 

5a56011bc5a688be95f134e0b1bbdd86 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

 

a800709a2f6629a86ab9819eae30f8e7 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

 

 

eff0ca5e3ae0b76d85126e22e5dd4160 مجموعه جملات الهام بخش برای زندگی

منبع : مردمان

خداوند از نگاه ملاصدرا… ( جالب )

0ff46aab977bf604bb7692fc09cdaf59 خداوند از نگاه ملاصدرا... ( جالب )

 

    خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان
اما بقدر فهم تو کوچک میشود
و بقدر نیاز تو فرود می آید
و بقدر آرزوی تو گسترده میشود
و بقدر ایمان تو کارگشا میشود
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود
و به قدر دل امیدواران گرم میشود

1b44ad225371955f4f78f9296f9dbe31 خداوند از نگاه ملاصدرا... ( جالب )

جملات زیبا و آموزنده

    یتیمان را پدر می شود و مادر
بی برادران را برادر می شود
بی همسرماندگان را همسر میشود
عقیمان را فرزند میشود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه میشود
در تاریکی ماندگان را نور میشود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
و محتاجان به عشق را عشق می شود
خداوند همه چیز می شود همه کس را
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

1b44ad225371955f4f78f9296f9dbe31 خداوند از نگاه ملاصدرا... ( جالب )

جملات زیبا و آموزنده

    بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار
و بپرهیزید
از ناجوانمردیهــا
ناراستی ها
نامردمی ها!
چنین کنید تا ببینید که خداوند
چگونه بر سر سفره ی شما
با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند
و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد
و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند

1b44ad225371955f4f78f9296f9dbe31 خداوند از نگاه ملاصدرا... ( جالب )

جملات زیبا و آموزنده

  مگر از زندگی چه میخواهید
که در خدایی خدا یافت نمیشود؟
که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود؟
که به نفرت پناه میبرید؟
که در حقیقت یافت نمیشود؟
که به دروغ پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود؟
که به خلاف پناه میبرید؟
و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید؟
که انسانیت را پاس نمی دارید ؟!

منبع:

وصیتی زیبا برای زندگی ابدی – رابرت. ن . تست

6d696763e3c51fb43ccdfc2425dd4358 وصیتی زیبا برای زندگی ابدی   رابرت. ن . تست

 روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد و آدم هایی که سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند.

 

آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است.

در چنین روزی، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه، زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید. بگذارید آن را بستر زندگی بنامم. بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که به حیات خود ادامه دهند

چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب، چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است. قلبم را به کسی هدیه بدهید که از قلب جز خاطره ی دردهایی پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد. خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند و کمکش کنید تا زنده بماند و نوه هایش را ببیند. کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه می کند. استخوان هایم، عضلاتم، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید.

هر گوشه از مغز مرا بکاوید، سلول هایم را اگر لازم شد، بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند با صدای دو رگه فریاد بزند و دخترک ناشنوایی زمزمه باران را روی شیشه اتاقش بشنود.

آنچه را که از من باقی می ماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید، تا گلها بشکفند

اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم، ضعفهایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم دفن شوند.

گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید. عمل خیری انجام دهید، یا به کسی که نیازمند شماست، کلام محبت آمیزی بگویید.

اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند

زیباترین و ارزشمند ترین کلمات

7c3d73b2140effa7d38b1acabac1e886 زیباترین و ارزشمند ترین کلمات

زیباترین و ارزشمند ترین کلمات

 

♦ سازنده ترین کلمه” گذشت” است… آن را تمرین کن

♦ پر معنی ترین کلمه” ما” است…آن را بکار ببند.

♦ عمیق ترین کلمه “عشق” است… به آن ارج بنه.

♦ بی رحم ترین کلمه” تنفر” است…از بین ببرش.

♦ سرکش ترین کلمه” هوس” است…بآ آن بازی نکن.

♦ خود خواهانه ترین کلمه” من” است…از ان حذر کن.

♦ ناپایدارترین کلمه “خشم” است…ان را فرو ببر.

♦ بازدارترین کلمه “ترس”است…با آن مقابله کن.

♦ با نشاط ترین کلمه “کار”است… به آن بپرداز.

♦ پوچ ترین کلمه “طمع”است… آن را بکش.

♦ سازنده ترین کلمه “صبر”است… برای داشتنش دعا کن.

♦ روشن ترین کلمه “امید” است… به آن امیدوار باش.

♦ ضعیف ترین کلمه “حسرت”است… آن را نخور.

♦ تواناترین کلمه “دانش”است… آن را فراگیر.

♦ محکم ترین کلمه “پشتکار”است…آن را داشته باش.

♦ سمی ترین کلمه “غرور”است… بشکنش.

♦ سست ترین کلمه “شانس”است… به امید آن نباش.

♦ شایع ترین کلمه “شهرت”است… دنبالش نرو.

♦ لطیف ترین کلمه “لبخند”است…آن را حفظ کن.

♦ حسرت انگیز ترین کلمه “حسادت”است… از آن فاصله بگیر.

♦ ضروری ترین کلمه “تفاهم”است… آن را ایجاد کن.

♦ سالم ترین کلمه “سلامتی”است… به آن اهمیت بده.

♦ اصلی ترین کلمه “اطمینان”است… به آن اعتماد کن.

♦ بی احساس ترین کلمه “بی تفاوتی”است… مراقب آن باش.

♦ دوستانه ترین کلمه “رفاقت”است… از آن سوءاستفاده نکن.

♦ زیباترین کلمه “راستی”است… با ان روراست باش.

♦ زشت ترین کلمه “دورویی”است… یک رنگ باش.

♦ ویرانگرترین کلمه “تمسخر”است… دوست داری با تو چنین کنند؟

♦ موقرترین کلمه “احترام”است… برایش ارزش قایل شو.

♦ آرام ترین کلمه “آرامش”است… به آن برس.

♦ عاقلانه ترین کلمه “احتیاط”است… حواست را جمع کن.

♦ دست و پاگیرترین کلمه “محدودیت”است… اجازه نده مانع پیشرفتت بشود.

♦ سخت ترین کلمه “غیرممکن”است… وجود ندارد.

♦ مخرب ترین کلمه “شتابزدگی”است…مواظب پلهای پشت سرت باش.

♦ تاریک ترین کلمه “نادانی”است…آن را با نور علم روشن کن.

♦ کشنده ترین کلمه “اضطراب”است…آن را نادیده بگیر.

♦ صبورترین کلمه “انتظار”است… منتظرش باش.

♦ بی ارزش ترین کلمه “انتقام”است… بگذاروبگذر.

♦ ارزشمندترین کلمه “بخشش”است… سعی خود را بکن.

♦ قشنگ ترین کلمه “خوشروئی”آست… راز زیبائی در آن نهفته است.

♦ تمیزترین کلمه “پاکیزگی”است… اصلا سخت نیست.

♦ رساترین کلمه “وفاداری”است… سر عهدت بمان.

♦ تنهاترین کلمه “گوشه گیری”است…بدان که همیشه جمع بهتر از فرد بوده.

♦ محرک ترین کلمه “هدفمندی”است… زندگی بدون هدف روی آب است.

…. و هدفمندترین کلمه “موفقیت”است… پس پیش به سوی آن.

یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:جملات شادی بخش, :: 22:3 ::  نويسنده : عبدولله

جملات این پست را به خاطر بسپارید ومطمئن باشید که با عمل به آن ها، زندگی زیباتر و شادتری خواهید داشت.

45f624fb81bc1cb8752876242ca70716 این مطلب حاوی جملاتی تاثیر گذار برای بهبود زندگی شماست

 

* توقع مردم را بیشتر از آنچه که هست بر آورده کرده و آنها را خوشحال کنید
* با کسی ازدواج کنید که همیشه برای صحبت با او مشتاق هستید زیرا در کهنسالی  صحبت کردن مهمترین مهارتی است که به آن نیاز خواهید داشت
* هر آنچه را که می شنوید باور نکنید  هر طور که دوست دارید زندگی کنید
* وقتی میگویید ” دوستت دارم ” واقعآ دوست بدارید
* وقتی از کسی “معذرت خواهی” می کنید در چشمانش نگاه کنید
* قبل از ازدواج شش ماه نامزد بمانید
* به عشق در یک نگاه اعتقاد داشته باشید
* هیچ گاه به آرزوهای کسی نخندید انسانی که آرزو نداشته باشد هیچ چیز ندارد
* عمیق و عاشقانه عشق بورزید شاید لطمه بخورید , ولی این تنها راه برای کامل زیستن است
* در اختلافات منصف باشید هیچ گاه اسم کسی را در دعواهایتان  نیاورید
* هیچ گاه کسی را با بستگانش نسنجید
* آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید
* هرگاه کسی از شما سوالی پرسید که مایل به پاسخ دادن آن نبودید لبخندی بزنید و بپرسید که برای چه می خواهی بدانی
* به خاطر داشته باشید که عشق و دستاورد های بزرگ فقط  با ریسک ممکن است
* وقتی کسی عطسه میکند به او بگویید عافیت باشد
* از هر شکستی درس بگیرید
* سه چیز را به یاد داشته باشید: احترام به خود، احترام به دیگران و مسئولیت کارهای خود را به عهده بگیرید
* اجازه ندهید یک اختلاف کوچک دوستیتان را خدشه دار کند
* وقتی متوجه اشتباه خود شدید با قاطعیت برای اصلاح آن قدم بردارید
* وقتی تلفن را برمیدارید لبخند بزنید . مخاطب شما لبخند را حس میکند
* مدتی را تنها سپری کنید
* و یادتان باشد که: دوست واقعی کسی است که دستت را بگیرد و قلبت را احساس کند

مطالب مرتبط :

جمله های عالی از آدم های عادی (۲)

 
 
 
 
  یکشنبه:

*من مسوول چیزی هستم که می گم، نه چیزی که تو ازش برداشت می کنی!

******

*ای خدا دمت گرم ما رو بفرست به مرحله بعد دیگه! این مرحله که همش غوله!

******

*بعضی ها شانس در خونشونو نمیزنه، بلکه درست میزنه وسط پیشونی شون!

******

*بعضی از آدم ها شبیه سوراخ های اول کمربندن. همیشه هستن اما هیچ وقت به کارت نمیان!

******

*باید تو چشم اونایی که واسشون کاری می کنی اما تشکر نمیکنن زل بزنی بگی، وظیفم نبود. لطف کردم!

******

*لذتی که تو سواری بر خر شیطون هست تو سواری لامبورگینی نیست!

******

*یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس می کردیم می کشیدیم رو تخته، فکر می کردیم خیلی تمیز شد، بعد که تخته خشک می شد می دیدیم چه گندی زدیم.. الان همین حس رو نسبت به زندگی دارم!

******

*دقت کردی وقتی غیبت می کنیم و یکی میگه غیبت نکن، همون لحظه می گیم جلوروشم میگم؟؟؟

******

*ای همه کسانی که پشت سر من حرف می زنید؛ عاشقتونم که اینقدر درگیره من هستید.

******

*ما به بانک اعتماد می کنیم و پول هامون رو می ذاریم،اونجا ولی بانک به ما اعتماد نداره حتی خودکارهاشو هم زنجیر می بنده!

******

*شیر افریقایی هر شب که می خوابد می داند که فردا باید از کند ترین غزال افریقایی کمی تندتر بدود، تا از گسرسنگی نمیرد. غزال آفریقایی هر شب که می خوابد می داند که فردا باید از تندترین شیر آفریقایی کمی تندتر بدود تا کشته نشود. مهم نیست که تو شیر هستی یا غزال مهم این است که فردا را از امروز تندتر بروی…

******

*ایرانسل دیگه داره جای دوستامو پر می کنه، فقط مونده اس ام اس بده کجایی؟      

******

جمله های عالی از آدم های عادی (۵)

 
 
 
 

  مجله یکشنبه :        

- گاهی نیاز دارید بیرون بروید، کمی هوا بخورید و به خودتان یادآوری کنید، کی هستید و چه کسی میخواهید باشید…

- شاید هنوز نرسیده باشید، اما امروز نسبت به دیروز به مقصد نزدیکترید…

- زیبا بودن یعنی خود واقعی تان باشید. نیازی نیست مورد پذیرش دیگران واقع شوید. همین که توسط خودتان پذیرفته شوید، کافیست …

- خطای دید یعنی اینکه طرف هیچ عددی نیست ولی ما زیادی بزرگ می بینیمش!

- کاش می اومدی حالم رو بهم بزنی، خوشحالی هام ته نشین شده!

- بزرگترین پرورشِ مار در سطح خاورمیانه، آستینِ بنده است.

- زمان غارتگر عجیبی است. همه چیز را می برد به جز حس دوست داشتن یک دوست را.

- هر مساله ایِ که دیدی آسون داره حل میشه، بدون راه حلت اشتباهه…

- اوضاع اونقدر عجیبه که هر کی از هر دهه ای هست فکر می کنه جزو نسل سوخته است!

- آرامش جایی فراتر از ما نیست.

- زخم هایم به طعنه می گویند: دوستانت، چقدر بانمک اند…

- نترس جانم! ظرفیت باور من به اندازه همه دنیاست. تو دروغت را بگو!

- تا وقتی که روی زمین راه می رویم، پرواز یک آرزوست اما وقتی میان زمین و آسمان معلق شویم، پرواز یک ضرورت است…

- اگه از آدمایی که تو خانه سالمندان هستن بپرسی می بینی که بابتِ کارهایی که کردن پشیمون نیستن، بابتِ کارایی که نکردن پشیمونن!

- خوشبختی می تواند مجموعه بدبختی هایی باشد که به سرمان نیامده است

- برای طولانی زیستن، لازم نیست به روزهای زندگی ات اضافه کنی، تلاشت این باشد که «زندگی» را به روزهایت اضافه کنی…

۱۰ نکته کلیدی رسیدن به موفقیت در بازار مسکن


برترین مجله اینترنتی ایران

کسب و کار: در این سال ها خانه و زمین بین فعالان اقتصادی به حوزه ای سودآور برای سرمایه گذاری معروف شده است. این حوزه اقتصادی در ایران، همیشه به دلایل دیگری هم مهم و پررونق بوده است؛ به این معنا که در مقاطع زمانی مختلف و به رغم تحولات سیاسی و اقتصادی متنوعی که در سیاست های پولی یا بازارهای موازی اتفاق می افتد، حوزه مسکن همواره به عنوان یکی از کم ریسک ترین بخش ها در برگشت سرمایه باقی مانده است.

البته در مقایسه با ملک، سرمایه گذاری روی زمین بیشتر توصیه می شود چرا که زمین، همیشه گران ترین کالا در بازار مسکن بوده و هست و سرمایه گذاران خبره این را خوب می دانند و بیشترین دارایی غیرنقدی آنها زمین هایی است که در زمان مناسب خریده اند.

البته همیشه هم خرید زمین با آگاهی قبلی و در پی تحلیل بازار اتفاق نمی افتد. معمولا حوزه ساخت و ساز مسکن شاهد حضور سرمایه گذارانی است که بدون کمترین تجربه ای و تنها با امید کسب سود وارد این بازار شده و می شوند؛ در اینجا نگاهی گذرا خواهیم داشت به ۱۰ راهکاری که باید در زمان خرید خانه یا زمین به آنها توجه کنید، بخصوص اگر در این زمینه تازه کار هم هستید.


۱) شروع تحقیقات

گرچه ممکن است که بخواهید یک آژانس معاملات ملکی به شما در خرید یا چگونگی سرمایه گذاری کمک کند اما شما باید به هر حال برای سرمایه گذاری پولتان با کمی تحقیق و آگاهی قبلی وارد این بازار شوید. بدیهی است که مراجعه به آژانس معاملات ملکی برای یافتن زمین مناسب، فشار غیر ضروری برای خرید آن به شما وارد می کند؛ پس مهمترین نکته این است که بیطرفانه به آمار املاک و محله ها در چارچوب میزان سرمایه خود نظر انداخته و بررسی های لازم را انجام دهید.


۲) همه چیز را بسنجید!

کیفیت منطقه ای که شما در آن ملک یا زمینی را خریداری می کنید، در موفقیت یا عدم موفقیت سرمایه گذاری و پیش بینی استقبال افراد و شرکت ها نسبت به اجاره یا خرید ملک شما تاثیر مستقیم می گذارد. به عنوان مثال، اگر شما در یک محله در نزدیکی یکی از دانشگاه های کشور سرمایه گذاری کنید، این شانس را خواهید داشت که پس از ساخت، واحدهای خالی تان پر از دانشجویان و استادهایی شود که محلی زندگی شان از دانشگاه فاصله دارد. اگر زمینی در جوار این دانشگاه خریده اید حتی می توانید آن را پانسیون (خوابگاه دانشجویی) کنید یا یک زمین ورزشی برای آخر هفته های دانشجویان تدارک ببینید.



۳) دور مناطق قرمز خط بکشید!

هیچکس نمی خواهد که در یک منطقه جرم خیز زندگی کند. به پلیس یا به آمار دقیق جرم و جنایت ها در محله های مختلف شهر رجوع کنید. سعی نکنید از ساکنین محله مورد نظر در این باره بپرسید چون آنها هرگز محل زندگی خودشان را زیر سوال نمی برند. باید به سراغ آمار و نرخ خرابکاری، جرایم بسیار جدی، جرایم خرد و اتفاقات اخیر (جرم هایی که اخیرا در آن منطقه اتفاق افتاده است) بروید. همچنین باید درخصوص وفراوانی حضور پلیس در آن منطقه پرس و جو کنید. این را هم بدانید که نزدیکی به پاسگاه و کلانتری خود امتیاز بزرگی است و به نوعی امنیت اقتصادی زمین شما را تضمین می کند.



۴) فرصت های شغلی را رصد کنید

محله هایی با فرصت های شغلی رو به رشد، توانایی جذب افراد بیشتری برای اجاره مسکونی و اداری دارند. اگر شما متوجه شده اید که یک شرکت بزرگ در حال ساخت یا نقل مکان به این منطقه است، می توانید مطمئن باشید که تعداد زیادی کارگر یا کارمند هم به منطقه اضافه می شوند و همین ممکن است باعث تغییر قیمت مسکن یا زمین شما شود.
۵) دار و ندار منطقه را از نظر بگذرانید!

باید امتیازات محله را بررسی کنید. مثلا اینکه محله دارای چه امکاناتی است و مهمتر اینکه چه امکاناتی را نیاز دارد. اگر زمین یا ملک شما در مکانی واقع شده باشد که از نظر سطح دسترسی به اماکن تفریحی – ورزشی یا فرهنگی رتبه خوبی دریافت کند ارزش زمین یا ملک شما هم بی شک بالا خواهد رفت. حتی اگر بخواهید دست به کار ساخت و ساز در زمین شوید شناخت امکانات در تعیین هدف ساخت و ساز به شما کمک خواهد کرد. یعنی کمبودها راهی پیش روی شما برای انتخاب بهترین بهره برداری از زمین تان باز می کند.




۶) پروانه های ساختمان و توسعه آینده

داشتن دورنمایی درست از وضعیت گسترش شهر و تغییرات احتمالی در وضعیت راهها، خیابان ها و محله ها به شما در انتخاب زمین و ملک مناسب کمک خواهد کرد. بخش برنامه ریزی شهری شهرداری ها، اطلاعاتی درخصوص توسعه های جدید شهری دارند. جدیدا طرح تفصیلی هم برای در اختیار گذاشتن همین اطلاعات تصویب شده است. به این آمار و اطلاعات مراجعه کنید؛ اگر بسیاری از آپارتمان های جدید، پارک ها، یا مراکز خرید در منطقه شما وجود دارد یا خواهد داشت، نشانگر آن است که احتمالا منطقه دارای رشد خوبی است. با این حال، مراقب پیشرفت های جدی باشید چرا که گاهی توسعه زیاد در یک منطقه می تواند فضای مفید برای ساخت و ساز بیشتر را از شما بگیرد.



۷) لیست بلندبالای خانه های فروشی یا اجاره ای در یک محله؛ زنگ خطر؟!

اگر با یک لیست بلند بالا و غیرمعمولی از خانه های فروشی یا اجاره ای در یک محل روبرو شدید دو حالت وجود دارد یا اینکه یک مورد فصلی و زودگذر است و یا اینکه دایمی است و به قول معروف «اسم آن محله بد در رفته» و کسی مایل به استقرار در آنجا نیست. حتما قبل از خرید یا اجاره ملکی از این دو حالت اطمینان حاصل نمایید.


8) نرخ اجاره بهای منطقه را دربیاورید

از حد و اندازه اجاره بهای منطقه ای که قرار است زمین یا ملک مسکونی در آن بخرید اطلاع حاصل نمایید؛ چون ممکن است میزان اجاره ها در آن منطقه به قدری نباشد که مالیات ها و هزینه های شما جبران شود و بنابراین شما متضرر شوید. بنابراین باید قبل از خرید زمین یا ساختمان سازی مسکونی در آن منطقه بیشتر تحقیق کنید. شاید لازم باشد در خصوص اینکه زمین شما تبدیل به مکانی غیر از خانه های مسکونی شود با کارشناسان مشورت کنید.



۹) با قیمت های روز آشنا باشید

البته علاوه بر اینها و انتخاب مکان مناسب زمین، اگر دنبال ساخت و ساز روی زمین تان هستید مهمترین عامل تاثیرگذار در قیمت تمام شده مسکن، مصالح ساختمانی و سهم آنها در قیمت است. هر سرمایه گذاری باید آگاه باشد که در نهایت کار، چقدر بابت مصالح بپردازد و چه مقدار از ساخت و ساز روی زمینش سود خواهد کرد. فارغ از اینکه آن ساخت و ساز دارای چه کاربری باشد (آپارتمان مسکونی، آپارتمان اداری، ورزشگاه و …) ما در اینجا درخصوص هزینه و سودی که یک سازنده آپارتمان مسکونی متحمل می شود نکاتی را گوشزد می کنیم. بر اساس آخرین گزارش های مرکز آمار ایران از وضعیت قیمت مصالح ساختمانی، قیمت نسبت به دو سال گذشته حدود ۲۲ درصد افزایش پیدا کرده است. همچنین متوسط قیمت انواع فولاد ۲۰ درصد، انواع سیمان ۱۱ درصد و انواع تجهیزات گرمایشی و سرمایشی در ظرفیت های مختلف ۴۵ درصد افزایش داشته است.


۱۰) سودهای حاصل از سرمایه گذاری روی زمین و مسکن

با جمع کردن این قیمت ها می توان اینگونه نتیجه گرفت که اکنون ساخت هر متر واحد مسکونی حدودا بین ۵۵۰ تا ۶۰۰ هزار تومان درمی آید. به عبارت دیگر، هزینه ساخت یک آپارتمان نقلی ۷۰ متری با استفاده از مصالح معمول ساخت و ساز، حدودا ۳۸/۵ تا ۴۲ میلیون تومان تمام می شود.

البته باید ۲۰ درصد به این مبلغ جهت هزینه تامین منابع مالی، دریافت جواز، بیمه مسئولیت ساختمان، مالیات و عوارض و … نیز افزود که قیمت را نهایتا به ۴۶/۲ میلیون تا ۵۰/۴ میلیون تومان می رساند. از آنجایی که حالا در یک زمین بیش از یک واحد ساخته می شود ما فرض می گیریم برای خرید زمینی ۱۲۰ متری برای ساخت ۵ واحد ۷۰ متری، هزینه ای حدود ۴۸۰ تا ۵۴۰ میلیون تومان پرداخت می شود.

 در مجموع و با اضافه کردن قیمت ساخت هر متر مربع به این نتیجه می رسیم که هر متر مربع آپارتمان بین یک میلیون و ۸۷۰ تا دو میلیون و ۱۱۴ هزار تومان می شود. از این رو می توان گفت تخمین سودی بین ۶۳۰ تا ۸۸۶ هزار تومان به ازای هر متر مربع ساخت و فروش آپارتمان، برآورد درستی خواهد بود. اگر این اعداد تخمینی را در ۳۵۰ متر مربع کل زیربنا در نظر بگیریم، سود کل ۲۲۰ میلیون تا ۳۱۰ میلیون تومان خواهد بود.


چکیده

اکنون ساخت هر متر واحد مسکونی حدودا بین ۵۵۰ تا ۶۰۰ هزار تومان درمی آید. به عبارت دیگر، هزینه ساخت یک آپارتمان نقلی ۷۰ متری با استفاده از مصالح معمول ساخت و ساز، حدودا ۳۸/۵ تا ۴۲ میلیون تومان تمام می شود. البته باید ۲۰ درصد به این مبلغ جهت هزینه تامین منابع مالی، دریافت جواز، بیمه مسئولیت ساختمان، مالیات و عوارض و … نیز افزود

جمله های عالی از آدم های عادی (۶)

 
 

: 

ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد، تا اینکه دروغی آرامم کند .

…………………………………………………………

تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی!
یکی دیروز و یکی فردا .

…………………………………………………………

خوبی بادبادک اینه که
می‌دونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده
ولی بازم تو آسمون می‌رقصه و می‌خنده .

…………………………………………………………

با کسی زندگی کن که مجبور نباشی
یه عمر برای راضی نگه داشتنش فیلم بازی کنی .

…………………………………………………………

انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست؛
بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد .

…………………………………………………………

مردمی که گل ها را دوست میدارند خود از آن گل ها دوست داشتنی ترند .

…………………………………………………………

تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند .

…………………………………………………………

چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است .

…………………………………………………………

دوره، دوره آدم هایی ست که همخواب هم می شوند
ولی هرگز خواب هم را نمی بینند .

…………………………………………………………

اگر گیاهان صدایی نداشته باشند
به معنای آن نیست که دردی ندارند .

…………………………………………………………

اگرمیخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
باور محال بودنش را عوض کن .

…………………………………………………………

برنده می گوید مشکل است، اما ممکن
و بازنده می گوید ممکن است، اما مشکل .

…………………………………………………………

آن اندازه که ما خود را فریب می دهیم و گمراه می کنیم، هیچ دشمنی نمی تواند .

…………………………………………………………

حتی اگر بهترین فرد روی کره زمین هستید به خودتون مغرور نشوید
چون هیچ کس از شخصی که ادعا می کند خوشش نمی آید .

…………………………………………………………

من در رقابت با هیچکس جز خودم نمیباشم
هدف من مغلوب نمودن آخرین کاری است که انجام داده ام .
«بیل گیتس»

…………………………………………………………

تنها راه کشف ممکن ها، رفتن به ورای غیر ممکن ها است .
«آرتور کلارک »

…………………………………………………………

برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم
اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم، احتیاج به جوانی دارم.
«ژوبرت»
…………………………………………………………

دوست تو کسی است که هرگاه کلمه «حق» از تو شنید، خشمناک نشود .

…………………………………………………………

معبودا!
به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند.

…………………………………………………………

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می کوبد رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست، زنده باش .

…………………………………………………………

یادها فراموش نخواهند شد، حتی به اجبار
و دوستی ها ماندنی هستند، حتی با سکوت .

…………………………………………………………

مترسک عروسک زشتیست که از مزرعه مراقبت میکند
و آدمی مترسک زیباییست که جهان را می ترساند .

…………………………………………………………

دوستی کلام زیباییست که هرکس درکش کرد، ترکش نکرد .

…………………………………………………………

زندگی قانون باور ها و لیاقتهاست، همیشه باور داشته باش
لایق بهترین هایی .

…………………………………………………………

اگر مایلید پیام عشق را بشنویم، بایستی خود نیز این پیام را ارسال کنیم .

…………………………………………………………

در زمین عشقی نیست که زمینت نزند، آسمان را دریاب .

…………………………………………………………

زندگی یعنی :
ناخواسته به دنیا آمدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد، مردن .

…………………………………………………………

زن مانند شیشه ی ظریف و شکستنی است
هرگز توانایی مقاومت او را نیازمایید، زیرا ممکن است شیشه ناگهان بشکند .

…………………………………………………………

آموخته‌ام که هیچ‌گاه نجابت و تواضع دیگران را به حساب حماقت‌شان نگذارم .

…………………………………………………………

پیروزی یعنی :
توانایی رفتن از یک شکست، به شکستی دیگر
بدون از دست دادن اشتیاق .

…………………………………………………………

مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند
اما خوشبختی دیگران همیشه در جلو دیدگان آنهاست

…………………………………………………………

خداوندا مرا از کسانی قرار دِه که دنیایشان را برای دینشان میفروشند
نه دینشان را برای دنیایشان
«دکتر علی شریعتی»

…………………………………………………………

کسی باش که عمری با تو بودن، یک لحظه، و لحظه ای بی تو بودن، یک عمر باشد .

…………………………………………………………

زندگی ارزش دویدن دارد، حتی با کفشهای پاره!

بر چسب های مرتبط :
زمان الوصل کارهای زاها حدید کنید کارهای اینترنتی انجام پروژه انجام پروژه های دانشگاهی خودنویس کارهای هنری زمانه خودرو زمان آزمون دانشگاه آزاد کارهای تادائو آندو انجام پایان نامه کارهای دستی انجام پروژه های دانشجویی دهیدراتاسیون چیست؟ دهیدراسیون خودرو رانا کارهای جدید خودکشی کارهای قبل از بارداری انجام پروژه الکترونیک دهیدراته زمانی برای دوست داشتن زمان تخمک گذاری کنید //../ ۸۱۸۳۱ دهیدراتاسیون دیسک خودرو فرسوده زمان خودروی رانا انجام پروژه های دانشجویی کامپیوتر زمان کنکور سراسری ۹۱ دهیدراته شدن دیسک کمر انجام پروژه های دانشجویی معماری دهیدراتاسیون خودرو دنا دهیدروژناز

۹ نکته مهم برای اینکه وقت کم نیاورید


برترین مجله اینترنتی ایران

 : با این عقیده که هیچ وقت برای هیچ کاری دیر نیست، موافقیم ولی باید بپذیریم که زمان بی‌نهایت نیست و تا به خودمان بجنبیم فرصت‌ها را از دست داده‌ایم. برای از دست دادن فرصت‌ها قرار نیست همیشه ماه‌ها و سال‌ها را تلف کنیم، از دست دادن همین ثانیه‌های دم‌دست هم می‌تواند بعضی فرصت‌ها را برای همیشه از بین ببرد. خلاصه‌اینکه اگر بخواهیم زندگی را مدیریت کنیم و از آرزوهای کوچک و بزرگمان جا نمانیم باید از همین ساعت‌هایی که در آن هستیم، شروع کنیم و یاد بگیریم چطور مدیر زمان خود باشیم.  


همه چیز را بنویسید

قبل از هر چیز باید روشی که در حال حاضر از زمان خود استفاده می‌کنید را تحلیل و بررسی کنید. ممکن است به دلیل تکرار روزمره نتوانید دقیقا زمان‌های اتلاف وقت خود را بشناسید، به همین دلیل بهتر است از یک دفترچه یادداشت برای ثبت دقیق وقایع روزمره استفاده کنید. پس از ثبت وقایع هنگام تجزیه و تحلیل آنها خودتان متوجه فعالیت‌های غیرضروری خواهید شد. اصلا نگران نباشید همین که شروع به مدیریت زمان خود کنید، متوجه اهمیت این موضوع خواهید شد.



فعالیت‌ها را اولویت‌بندی کنید

اولویت‌بندی یکی از قدم‌های مدیریت زمان است. این کار به شما کمک می‌کند که کارهای غیرضروری را که نه تنها اوقات خوشی برای شما نمی‌سازد بلکه زمان حال را هم از شما می‌گیرند و شما را از اهدافتان دور می‌کند، حذف کنید. اصلا فکر نکنید که مجبورید تمام روز کارهای خط‌کشی شده انجام دهید یا هر کار تفریحی و لذت‌بخشی زائد به حساب می‌آید. اتفاقا باید برای تصمیم‌گیری درباره فعالیت‌هایی که باید انجام دهید باید فعالیتی را حذف کنید که از آن لذت نمی‌برید یا به خوبی از عهده انجام آن برنمی‌آیید. برای شروع اصلا تلاش نکنید مسئولیت‌هایی بیش از آنچه می‌توانید به صورت معقول انجام دهید را به عهده بگیرید، پس از اینکه فهرست کارهای روزانه را به میزان قابل قبولی از مسئولیت‌ها کاهش دادید، زمان برنامه‌ریزی فرا می‌رسد. به یاد داشته باشید ساعت‌های محدودی در یک روز وجود دارد. سعی نکنید به نتایجی ماورای قابلیت‌های خود دست پیدا کنید. زمانی را فقط برای خودتان در نظر بگیرید. برای دستیابی به حداکثر عملکرد به زمان خواب و استراحت کافی احتیاج دارید.



از مزاحمت‌ها جلوگیری کنید

لازم نیست همواره پذیرای کسانی باشید که می‌خواهند با شما گپ بزنند. این افراد می‌توانند مانع بهره‌وری و باعث به هم ریختگی محیط یا ذهن شما شوند. با بستن در اتاق کار یا حذف ارتباط چشمی می‌توانید به آنها بفهمانید که شما اکنون مشغولید و وقت اضافه ندارید.

راه دیگر برای کاهش مزاحمت، جواب ندادن به تلفن است. تماس‌های تلفنی می‌تواند خیلی وقت‌گیر باشد. برای مثال شما در حال انجام کار مهمی هستید که نیاز به تمرکز بالایی دارد و ناگهان دوست شما با بی‌اطلاعی از شرایط شما با یک تماس طولانی تلفنی وقت زیادی از شما می‌گیرد، به طوری که پس از پایان تماس تلفنی حس می‌کنید انرژی زیادی از شما گرفته شده و همچنین رشته کار از دست شما رفته است، بنابراین از خاموش کردن یا بی‌صدا کردن تلفن نترسید. پس از پایان کارتان می‌توانید پیام‌ها و تماس‌ها را چک کنید.



راهزنان وقت را شناسایی کنید

راهزنان وقت همان‌طور که از نام‌شان پیداست، وقت را از ما می‌دزدند و تا به خودمان می‌آییم می‌بینیم زمان به انتها رسیده و وقت‌مان تمام شده و این اصلا خوشایند نیست. صحبت‌های کم‌اهمیت، مهمانان ناخوانده، تلفن‌های مزاحم و بی‌اهمیت، دوباره کاری، ناتوانی در نه گفتن به خواسته‌های بیجا و برای هر کاری امروز و فردا کردن، بعضی از راهزنان وقت هستند که همه ما با آنها سر و کار داریم. زنده کردن وقت‌های مرده‌ای مثل وقت‌هایی که در انتظار هستید، انجام همزمان بعضی کارها، نه گفتن به خواسته‌های بی‌اهمیت و عقب انداختن کارهای بی‌اهمیت
به جای عقب انداختن کارهای ضروری، راه‌حل‌های ساده‌ای برای ایجاد وقت هستند.


همه کارها ضروری نیستند

سعی کنید کارهایی را انجام دهید که به آنها احتیاج دارید. این نوع کارها را در فهرست کارهای‌تان یادداشت کرده و بعد کارهای فهرست را اولویت‌بندی کنید. با انجام این عمل روزتان را کنترل می‌کنید و در پایان روز احساس خوبی خواهید داشت. همچنین می‌دانید که چه فعالیت‌‌هایی را انجام نداده‌اید و روز بعد آنها را به اولویت‌های روزانه اضافه خواهید کرد.



بر بهره​وری تاکید کنید نه سرگرم بودن

برای اینکه از خودتان رضایت بهتری داشته باشید لازم است کارها را به طور کارا و موثری انجام دهید نه اینکه فقط خود را سرگرم و مشغول کنید. همین که کارها را با عملکرد بهتری و سروقت انجام دهید در افزایش خودباوری و اعتمادبه نفس هر روز شما تاثیر بسیاری دارد.



کارها را بشناسید

از نظر مدیریت زمان کارها به چند دسته تقسیم می‌شوند. یک دسته کارهای مهم و فوری هستند؛ این دسته کارها افراد موفق و ناموفق را از هم جدا می‌کند و معمولا افراد ناموفق کسانی هستند که آنها را به تعویق می‌اندازند. دسته دوم کارهای فوری و بی‌اهمیت هستند؛ این کارها با اهداف اصلی ما هم‌جهت نیستند اما انجام می‌شود. یک دسته دیگر هم کارهای کم‌اهمیت و غیرضروری هستند. گاهی بعضی از ما به دلیل ناتوانی در انجام کارهای مهم و فوری یا از روی تفریح و تفنن و گاهی برای فرار از تمرکز حواس خود را به این کارها سرگرم می‌کنیم.موفقیت در مدیریت صحیح زمان وابسته به تفکیک کارهای مهم و غیرمهم است. اگر می‌خواهید درست عمل کنید از کارهای غیرمهم فاکتور بگیرید و صرف‌نظر کنید.



۹ راه‌حل برای مدیریت زمان

۱٫  فهرستی از مهم‌ترین کارهای خود تهیه کنید.
۲٫  دفترچه زیبایی انتخاب کنید تا از نوشتن در آن لذت ببرید.
۳٫  هر روز را با کارهای مهم شروع کنید.
۴٫  همیشه از خود بپرسید هم‌اکنون بهترین کاربرد وقت من چیست؟
۵٫ کاری که برای انجامش با خودتان قرار گذاشته‌اید را هم اکنون شروع کنید.
۶٫  کارهای زیادی را همزمان با هم انجام ندهید.
۷٫  یک روز را هزار بار تکرار نکنید.
۸٫  برای ارزیابی زمان خود فهرست زمان‌بندی را مرور کنید.
۹٫ هر روز فرصتی را به فکر کردن اختصاص دهید.

همه می خواهند که از نظر دیگران خوب و باحال باشند، اما اکثرا نمی توانند. این کار هیچ رمز و رازی ندارد. فقط باید بدانید که چطور باشید و چطور رفتار کنید. راه های مختلفی برای رسیدن به این منظور وجود دارد. 

زیاد به دوستانتان زنگ نزنید

سعی کنید زیاد دنبال دوستانتان نرفته و مدام به آنها تلفن نکنید. حد مشخصی برای این مسئله وجود ندارد، اما دقت کنید همیشه کمتر از مقداری که آنها به شما زنگ می زنند به آنها زنگ بزنید.

همیشه با قصد و منظور به دوستانتان تلفن کنید

فقط برای حرف زدن به دوستانتان تلفن نکنید. تلفن هایتان را کوتاه کنید. فقط یکبار زنگ بزنید. و اگر لازم بود برایش پیغام بگذارید. اگر آنها با شما تماس نگرفتند، دوباره به آنها زنگ نزنید مگر اینکه مسئله ای ضروری پیش آمده باشد. مثلاً اگر می خواهید شام بدهید و دوست دارید که آنها را هم دعوت کنید، و آنها با شما تماس نگرفتند، مشکل خودشان است. شما نباید دنبال آنها بروید 

خوب لباس بپوشید

مردم دوست ندارند با آدم های بدتیپ و ژولیده رفت و آمد کنند. البته نمی گویم وقتی می خواهید با دوستانتان بیرون بروید کت و شلوار و این چیزها تنتان کنید، اما سعی کنید همیشه مرتب و خوش پوش باشید. یادتان باشد که مردم معمولاً از روی قیافه و ظاهر در مورد افراد نظر می دهند.

مطلع و آگاه باشید

مردم دوست دارند با کسی رفت و آمد کنند که بتوانند از او مطلبی یاد بگیرند. اما هول نشوید، اطلاعاتتان را زمانی در اختیار آنها بگذارید که از شما سوال کنند. چون ممکن است فکر کنند قصد پز دادن دارید. و این اصلاً خوب نیست.  

شوخ و بذله گو باشید

نمی گویم که دلقک باشید. اما اگر طبع شوخ دارید، کمی از آن را به دوستانتان نشان دهید. لازم نیست که منبع سرگرمی و خنده شوید. تعادل را حفظ کنید. و خواهشاً اگر می خواهید جوک تعریف کنید، سعی کنید که حداقل آنرا بی مزه تعریف نکنید که مردم جای خندیدن گریه کنند.  

افسرده  نباشید

اگر حالتان خوب نیست، بهتر است که در خانه بمانید. چون مردم دوست دارند که وقتی با دوستانشان بیرون می روند به آنها خوش بگذرد. کسی دوست ندارد در آن زمان شما را مشاوره روانپزشکی کند. بله، می توانید به یکی از دوستان نزدیکتان مشکلتان را در میان بگذارید، اما وقتی یک شب با دوستان بیرون رفته اید سعی کنید که مشکل را فراموش کنید 

اسرارآمیز باشید

اگر همه ی جزئیات زندگیتان را به دوستانتان بگویید، ممکن است زیاد جذب شما نشوند. همیشه چیزی را ناگفته نگاه دارید، و افراد همیشه علاقه مند به دانستن آن موضوع باقی می مانند.

ضعف و ناتوانی هایتان را به کسی نگویید

هر کسی ضعف و ناتوانی دارد، اما لازم نیست که این مسئله را به اطلاع همه برسانید. اگر این کار را بکنید، آن ضعفتان را باعث شوخی و خنده ی اطرافیان می کنید. اگر نسبت به چیزی حساسیت دارید، با کسی آن را مطرح نکنید و پیش خود نگاه دارید.

با افراد اجتماعی و باحال رفت و آمد کنید

اگر بخواهید همیشه افراد شکست خورده و به دردنخور را وارد اکیپ دوستانتان کنید، خودتان هم خیلی زود جزء همان ها به حساب خواهید آمد. و از طرف دیگر، اگر افراد اجتماعی و درست و حسابی را در اطراف خود داشته باشید، مردم هم همان فکر را در رابطه با شما خواهند کرد.

افراد را به یکدیگر معرفی کنید

جزء آن افرادی باشید که گروه ها و اکیپ های مختلف را به هم معرفی می کنند. اگر شما دو اکیپ دوست دارید، آنها را به هم معرفی کنید. البته اگر فکر می کنید که این دو گروه به هم می خورند. و از آنجا که آنها فقط شما را می شناسند، احتمالاً وقتی با هم روبه رو می شوند در مورد شما صحبت خواهند کرد.  

همیشه دیر بر سر قرار بیایید

زود رسیدن سر قرار دو اشکال دارد. یکی اینکه وقتی شما وارد می شوید دیگران متوجه شما نخواهند شد. و دیگری اینکه دوستانتان تصور خواهند کرد که شما جای دیگری نداشته اید که بروید و فقط منتظر آمدن به آنجا بوده اید. اما دقت کنید که خیلی دیر هم نرسید.

به حرفهایتان عمل کنید

عمل کردن به حرفها و قول هایتان به دیگران ثابت می کند که فرد قابل اعتمادی هستید و می توان رویتان حساب کرد. اما عمل نکردن به حرفهایتان، نه تنها شهرتتان را لکه دار می کند بلکه باعث می شود چند تا از دوستانتان را هم از دست بدهید.  

آخرین نفری نباشید که مجلس را ترک می کند

اگر شما آخرین نفری باشید که جمع را ترک کند، نشان می دهد که شما مزاحم بوده اید. اگر بخواهید بیش از حد بمانید احتمالاً شانس دعوت شدن در آینده را از دست خواهید داد.

برای بیرون رفتن برنامه ریزی کنید

هر چند وقت یکبار (دوسال یکبار کافی است) برنامه ریزی کنید و دیگران را جایی دعوت کنید. همه چیز را مرتب کرده و بعد همه را دعوت کنید.  

تحت هیچ شرایطی خونسردیتان را از دست ندهید

کسی دوست ندارد که با کسی بیرون برود که سریعاً عصبانی شده و کنترل خود را از دست می دهد. اتفاقات بد ممکن است بیفتد و شما هم باید واکنش نشان دهید. اما لازم نیست که کنترل اعصابتان را از دست بدهید. همیشه خونسردی خود را حفظ کنید.


باحال باشید

ــــــــــــــــــــ

رعایت همه ی این نکات باعث می شود که در جمع دوستان به عنوان فردی باحال و خوش مشرب شناخته شوید. اما لازم نیست که برای این کار خیلی تلاش کنید. بگذارید همه چیز عادی پیش برود.


برچسب‌ها: چگونه فردی جالب باحال و خوش مشرب باشیم, جذاب بودن, باحال, خوش مشرب, رمز و راز جذابیت
[ چهارشنبه بیست و چهارم اسفند 1390 ] [ 11:3 ] [ محسن فولادزاده ]

مواردی از تعدی به مرزهای تعیین شده از سوی شما وجود دارند که کمتر محسوس بوده اما در عمل بیشترین لطمه را به زندگی شما وارد می سازند. به موارد اشاره شده ی ذیل توجه کنید:

 

1- وقتی ازشما درخواست کمک میکنند و یا میخواهند وقت تان را در اختیار آنان قرار دهید، درحالی که به عدم تمایل شما به انجام آنها بی توجه میباشند. و یا هنگامی که به انجام آنها رضایت میدهید، بیش از توافق اولیه به درخواست خود ادامه میدهند.

 

2- وقتی چیزی از شما قرض میگیرند و دیگر آن را باز نمی گردانند، و یا سر موعد آن را بازنمی گردانند، و یا بصورت معیوب و غیرقابل استفاده آنها را پس میدهند.

 

3- وقتی از متعلقات و اموال شخصی تان بدون کسب اجازه و موافقت شما استفاده و بهره برداری میکنند.

 

4- وقتی که با تداوم گفتگو، بدون توجه به تنگ بودن وقت تان، شما را به گروگان میگیرند. بدون توجه به اینکه ممکن است شما کاری داشته باشید و یا به روشنی قصد خاتمه دادن به گفتگو را دارید.

 

5- وقتی از طرف شما چیزی را به کسی میبخشند، و یا از جانب شما به دیگران وعده میدهند، بدون اینکه ابتدا با شما مشورت کرده باشند.

 

6- وقتی بیش از اندازه به شما نزدیک میشوند و یا اطراف شما ازدحام میکنند.و یا بیش از حد به شما خیره میشوند و یا شما را زیر نظر میگیرند.

 

7- وقتی  بدون کسب اجازه به محل سکونت شما وارد میشوند، اموال و دارایی شما را تجسس میکنند و یا به کیف، کمد و کشوی میز شما سرکشی میکنند.

 

8- وقتی از شما میخواهند تا اطلاعات شخصی و خصوصی تان را در اختیار آنها قرار دهید، در صورتی که تمایلی به آن کار ندارید.

 

9- وقتی اصرار میکنند که بر خلاف ارزشها و منطق خود رفتار و عمل کنید.

 

10- وقتی شما را منتظر نگه میدارند، سر قرار ملاقات حاضر نمیشوند و به وقت شما احترام نمیگذارند.

 

11- وقتی پنهایی به گفتگوهای شما با دیگران گوش میدهند.

 

12- وقتی اطلاعات شخصی و محرمانه ی شما را بدون اجازه در اختیار دیگران قرار میدهند.

 

13- وقتی از هدفها، برنامه ها، تصمیمات و علت رفتار و کردار شما سوال میکنند و شما را مورد بازخواست قرار میدهند.

 

14- وقتی از عقاید و باورهای شما سوال میکنند، و یا تلاش میکنند تا آنها را تغییر دهند.

 

15- وقتی میکوشند عقاید و شیوه زندگی خود را به شما تحمیل کنند و یا برای شما تصمیم گیری کنند.

 

16- وقتی بدون اینکه درخواست کرده باشید، اقدام به نصیحت کردن شما میکنند.

 

17- وقتی در حضور دیگران شما را سرزنش کرده و از شما توضیح میخواهند.

 

18- وقتی شما را وادار میکنند بر خلاف میل تان رفتار کنید.

 

19- وقتی مشکلات و مسئولیتهای خودشان را بر دوش شما می افکنند.

 

20- وقتی شما را از تجارب  و ایده های نو بر حذر می دارند.

 

21- وقتی اعتماد بنفس شما را تضعیف کرده و به شما میگویند که:  "تو نمیتوانی."

 

22- وقتی شما را از فرصتهای زندگی تان محروم میکنند.

 

23- وقتی اشتباهات، نقاط ضعف، قصور و عیوب شما را بر ملا میکنند.

 

24- وقتی برخورداری ازاستقلال فکری، مالی و فردی را از شما سلب میکنند.

 

25- وقتی مسبب برانگیخته شدن احساس گناه و شرمندگی در شما میشوند.

 

26- وقتی به ارزشها، تصمیمات، هدفها و آمال و آرزوها ی شما بی حرمتی کرده و آنها را مورد تمسخر قرار میدهند.

 

27- وقتی اجازه نمیدهند زندگی را شخصاً تجربه کنید و مصرانه میخواهند نتایج تجارب گذشته ی خود را به شما تعمیم دهند.

 

28- وقتی مسیر سرنوشت شما را تداوم مسیر سرنوشت زندگی ی خودشان میپندارند و در جهت گیری آن مداخله میکنند.

 

29- وقتی اجازه نمیدهند تا خودتان باشید و شما را وادار میکنند تا از الگوهای ساختگی شان پیروی کنید.

 

30- وقتی نیازهای اساسی شما را به رسمیت نمی شناسند و آنها را انکار و نفی میکنند.

 

31- وقتی نیازها و خواسته های شما را به زعم خودشان و بدون سؤال کردن از شما تعریف و تعیین میکنند.

 

32- وقتی ادعا میکنند شما را بهتر از خودتان میشناسند. و یا از احساسات و افکار درون شما آگاهی دارند. و یا صلاح کارتان را بهتر از خودتان تشخیص میدهند.

 

به احدی اجازه ندهید با ارتکاب چنین اعمالی به مرزهای شما تجاوز کند.

شنبه 7 مرداد 1391برچسب:4 روش برای ابراز صمیمیت, :: 15:56 ::  نويسنده : عبدولله

شیوه 1# صادقانه در کنار هم بنشینید و در مورد موضوعات مختلفی که هر یک دوست دارد در مورد آن کمی آشکار تر صحبت کند، مانند: احساسات، افکار، ترس ها و غیره با هم به گفتگو بپردازید. اگر می خواهید در نهایت به نتیجه دلخواه برسید، هر دو طرف باید در بحث شرکت فعال داشته باشند.

 

شیوه 2# به هم قول بدهید که دیگر از این به بعد زمانیکه می خواستید در مورد مسائل مختلف صحبت کنید هیچ یک از طرفین قضاوت نسنجیده ای در مورد طرف مقابل از خود ابراز نکند. به عبارت دیگر هیچ کس حق ندارد به دیگری بگوید که احساسات و ترس های تو در مورد مسائل مختلف مزخرف و احمقانه است. بلکه با روی خوش باید آنها را بپذیرد. اگر شما دائما بخواهید شریکتان را قضاوت کنید، آنوفقت طرف مقابل سرخورده شده و ترجیح می دهد که احساساتش را با شما در میان نگذارد و نهایتا به هیچ کجا نمی رسید و در همان موقعیت اولیه باقی خواهید ماند.

 

شیوه 3#  فکر می کنم آسان ترین جایی که می توان بحث را شروع کرد، صحبت کردن در مورد آمال و آرزوهای ذهنی است. شما صحبت کردن با هر کسی را می توانید با بیان آرزوهایتان شروع کنید، فقط کافی است جایی را برای شروع پیدا کنید. دقت داشته باشید که این امر نیازمند گذشت زمان و اندکی تلاش می باشد، پس دست به دست هم دهید و یکدیگر را آماده کنید. گاهی اوقات اتفاق می افتد که شریکتان ساکت می ماند و ترجیح می دهد که چیزی به زبان نیاورد، اما شما صبور باشید، موقعیت هایی هستند که در آن افراد ترجیح می دهند در مورد موضوع مشخصی در آن زمان مشخص، صحبت نکنند اما با گذشت زمان خودشان با روی باز از قضیه استقبال کرده و در مورد آن با شما به گفتگو می نشینند.

 

شیوه 4# در عین حال باید همیشه به خاطر داشته باشید که ما احساسات خود را تنها با کسانی در میان می گذاریم که ما را احمق تصور نمی کنند و در حین گفتگو، احساس آرامش به ما می دهند. برای صحبت کردن، باید محیطآرامی را به وجود آورید که شریکتان در آن احساس راحتی کند و بدون هیچ محدودیتی بتواند به احساسات شما گوش دهد و عواطف خودش را نیز با شما در میان بگذارد و در عین حال از انجام چنین کاری لذت ببرد. مراقب رفتار و حرکات دست و بدن خود باشید! به راحتی می توانید دریافت که چه زمان طرف مقابل به شما گوش نمی دهد و به احساساتتان توجهی ندارد.

شنبه 7 مرداد 1391برچسب:9 خصوصیت یک مرد واقعی, :: 15:55 ::  نويسنده : عبدولله

ویژگی اول: یک مرد واقعی محکم و قوی است

یک مرد واقعی گریه نمی کند، زاری نمی کند، شکایت از چیزی نمی کند، بیمار نمیشود، و لازم نیست هر بار که عطسه کرد به پزشک مراجعه کند. یک مرد واقعی تصمیم می گیرد و با عواقب و نتایج این تصمیمات روزگار می گذراند. یک مرد واقعی مسئولیت اعمال و حرف های خود را بر عهده می گیرد. یک مرد واقعی، محکم و استوار است. و با سختی های زندگی مقابله می کند. یک مرد واقعی خشن و سرسخت است و از خود احساسات نشان نمی دهد. یک مرد واقعی ستون فقرات خانواده است و نمی تواند از خود ضعف نشان دهد. اگر از عنکبوت می ترسید، مسلماً یک مرد واقعی نیستید.


ویژگی دوم: یک مرد واقعی متمرکز است

یک مرد واقعی تفاوت بین مهم بودن چیزی و مهم نبودن آن را می فهمد. یک مرد واقعی وقت خود را صرف کارهای بیهوده ای که هیچ عایدی برای او ندارند، نمی کند. مطمئناً کارهای زیادی برای تفریح و سرگرمی وجود دارد، اما او باید برای انجام این کارها هم دلیل داشته باشد. یک مرد واقعی خود را روی قدرت، پول و خانواده اش متمرکز میکند. هیچگاه خود را روی سکس متمرکز نمی کند. سکس در نتیجه ی داشتن قدرت، پول و خانواده، خود به خود به سراغش می آید.

 

ویژگی سوم: یک مرد واقعی، اهمیت خانواده را درک می کند

یک مرد واقعی خانواده اش را قدرتمند نگاه می دارد و به تاریخچه ی خانوادگی خود اهمیت زیادی می دهد. یک مرد واقعی می داند که فرزندانش هدیه ای از جانب خداوند هستند و باید با آنها به خوبی رفتار کند، هرچند هر از گاهی باید برای آنها قوانین و مقرراتی تعیین کند.

 

ویژگی چهارم: یک مرد واقعی غیبت نمی کند 

یک مرد واقعی دهانش را می بندد و اطلاعاتش را درمورد دیگران پیش خود نگاه میدارد. یک مرد واقعی در بحث های هیچ و پوچ شرکت نمی کند و درمورد چیزهایی که از آن اطلاع ندارد و مطمئن نیست حرف نمی زند.

 

ویژگی پنجم: یک مرد واقعی همیشه سر حرفش هست

هر وقت قولی بدهد، آن را عمل می کند. و اگر بداند که از عهده ی انجام قولی بر نمی آید، هیچوقت حرفش را نمی زند. یک مرد واقعی مردن را به شکستن عهدش ترجیح می دهد. او می داند که حرفش نیز باید به قدرت عملش باشد.

  

ویژگی ششم: یک مرد واقعی تلاش می کند تا الگو باشد

یک مرد واقعی همیشه به خود و دیگران احترام می گذارد، مگر اینکه مورد بی احترامی قرار گیرد. او الگو و نمونه ای برای پیروان خود و به خصوص فرزندانش است. من هیچوقت کارهایم را به خانه نمی آورم، به همین دلیل فرزندانم من را فقط به عنوان یک پدر میشناسند. شما نیز باید همین کار را بکنید. یک مرد واقعی هیچگاه اجازه نمی دهد که فرزندانش پی به ضعف های او ببرند.

 

ویژگی هفتم: یک مرد واقعی پول مورد نیازش را خود به دست می آورد

یک مرد واقعی در انتظار صدقات و نیکوکاری های دیگران نمی نشیند. و پول پدرش نیز برای او کفایت نمی کند. او خود در جستجوی روزی خود بر می آید و اگر از پدرانش به او ارثیه ای برسد، به جای هدر دادن آن، ده برابرش می کند.


ویژگی هشتم: یک مرد واقعی زن نما نیست

یک مرد واقعی در گوشهایش گوشواره نمی اندازد و موهایش را بلند نمی کند. روی سینه و شکمش را نمی تراشد. او می داند که به استثنای آرایشگرش، سایر ملزومات و نیازهای بهداشتی او باید توسط یک زن انجام گیرد. یک مرد واقعی باید حداقل سه دست کت و شلوار در کمد داشته باشد و حداقل سه بار در هفته باید کت و شلوار بپوشد. یک مرد واقعی می داند که چطور باید شیک باشد. 


ویژگی نهم: یک مرد واقعی همه چیز را ساده میگیرد

اگر لغات و اصطلاحات قلمبه سلمبه بلد باشد، به ندرت از آنها استفاده می کند و سعی می کند درمقابل افرادی فقط از آنها استفاده کند که تصور می کنند از او بالاتر و برتر هستند.


پ.ن : حالا به نظر شما چند درصد آقایون همه این ویژگی هارو باهم دارند
شنبه 7 مرداد 1391برچسب:درس هایی برای زندگی, :: 15:52 ::  نويسنده : عبدولله

1- مشکلات حل نگردیده، تکامل یافته و ساختارشان تغییر می یابد. ابعاد، تاثیرات و هزینه هایشان نیز فزونی می یابد.

 

2- اعتماد بیش از حد به تکنولوژی خطاست. از هر اطلاعاتی نسخه پشتیبان تهیه کنید.

 

3- اجازه دهید اعمالتان گویای ارزشهایتان باشند.

 

4- شاد زیستن خودخواهی نیست. بلکه حق بدیهی هر انسانیست.

 

5- در پی شادی بودن نیز حق انکار ناپذیر هر فردی است اما همیشه شاد بودن نه.

 

6- وظیفه شاد کردن شما بر عهده خود شماست نه فرد دیگری.

 

7- شما مسئول نحوه رفتار دیگران با خودتان نیستید بلکه تنها مسئول واکنش هایتان میباشید.

 

8- هرگاه خودتان شخصا برای زندگی تان تصمیم نگیرید، دیگران افکار و عقایدشان را بر 

شما تحمیل کرده و جای شما تصمیم خواهند گرفت.

 

9- حقایق تلخ این دنیا: چیزی بنام عدالت در این جهان وجود ندارد - زندگی منصفانه نیست -

خوبها همیشه پیروز نخواهند شد.

 

10- محبوبیت و شهرت ملاکهای خوبی برای سنجش عملکرد، ارزش و خوشبختی فرد نمیباشند.

 

11- هر کاری را که شما انجام میدهید گویای نحوه عملکرد شما در دیگر کارهاست و 

دنیای خارج شما منعکس کننده دنیای درونی شماست. افراد بی نظم افکار آشفته ای نیز دارند.

 

12- خلاء درونی (عاطفی و شخصیتی) خود را با هر چیزی پر نکنید.

 

13- چاله هایی که شما قبلا یکبار در آنها فرو افتاده اید، هنوز سر جایشان قرار دارند.

(کنایه ازاشتباهات گذشته که باید مراقب باشیم مجددا تکرارشان نکنیم)


14- عنوان شغلی شما تعیین کننده شما نیست، شخصیت شما بهترین معرف شماست.

 

15- حقوقی که شما در زندگی ندارید: که نیازهایتان توسط فرد دیگری تامین گردد و آنکه 

تمام انتظارات و پیش بینیهایتان محقق گردند.

آیـا واقعاً شاد هستید؟ آیا می دانید معنی واقعی شادی چیست وبرای رسیدن به

آن چه راه هایی را باید پیمود؟ 


1. ببینید چه چیز باعث شادی و خوشحالی شما می شود. هرکس برای شاد بودن و شاد زیستن به چیزهایی خاص نیازمند است و آنچه باعث شادی یک نفر می شود ممکن است برای دیگری متفاوت باشد. شخصیت خودتان را کشف کنید. و نگران نباشید که مبادا نیازهای شما برای رسیدن به شادی با اطرافیانتان متفاوت باشد.

 

2. برای رسیدن به اهدافی که تصور میکنید باعث شادی شما می شود، نقشه بکشید. وقتی به دنبال دستیابی به اهدافتان باشید، وضعیت روحیتان نیز بهبود می بخشد، چون آنوقت در مورد خودتان احساس بهتری پیدا میکنید.

 

3. اطراف خود را با آدم های شاد و سر زنده پر کنید. وقتی اطرافیانتان افرادی بدبین و ناراحت باشند، شما نیز خواه ناخواه به این وضعیت مبتلا خواهید شد. برعکس اگر اطرافتان پر از آدم های سر زنده  و خوشحال باشد، روحیه ی شاد آنها در شما نیز تاثیر خواهد کرد.

 

 4. وقتی اتفاق بدی برایتان می افتد، به جای متاسف شدن، به دنبال راه چاره ای برای آن باشید. افرادی که واقعاً شاد هستند، اجازه نمی دهند تا اتفاقات بد در روحیه ی آنها تاثیر کند، چون می دانند که با کمی فکر و تلاش خواهند توانست موقعیت را دوباره موافق حالشان شود.

  

5. چند دقیقه در روز درمورد چیزهایی که باعث خوشحالیتان می شود فکر کنید. این چند دقیقه به شما فرصت می دهد تا به چیزهای مثبت در زندگیتان متمرکز شوید و باعث شادیتان خواهد شد.

هر روز سعی کنید کار خوبی برای خود انجام دهید. چه خودتان را به ناهار دعوت کنید، حمامی طولانی و آرامش دهنده بکنید و یا چند دقیقه بیشتر روی آرایش ظاهرتان کار کنید، همه مفید و موثر خواهند بود.

 

6. در همه ی موقعیت ها در پی شوخی و خنده باشید. درست است که در مواقعی خاص باید جدیت خود را حفظ کنید، اما در موقعیت هایی که فکر میکنید ممکن است باعث ناراحتیتان شود، شوخ طبعی چاره ی کار است.

 

7. حفظ سلامتیتان یکی دیگر از راه های رسیدن به شادی است. داشتن اضافه وزن یا نخوردن غذاهای مغذی تاثیری منفی بر روحیه ی شما خواهد داشت. همچنین ورزش باعث آزاد شدن اندورفین می شود که میگویند باعث شادی می شود.

 

8. در آخر، باید بفمید که شما شایسته ی شادی هستید. آندسته از افرادی که تصور می کنند لیاقت رسیدن به خوشبختی و خوشحالی را ندارند، ناخودآگاه تلاش برای رسیدن به شادی و خوشبختی خود را خراب می کنند. هر روز به خودتان بگویید که شما شایسته ی خوشبختی هستید و با خود قدم هایی را که باید برای رسیدن به خوشبختی بردارید را یادآور شوید.

 

9. تعریف خوشبختی دشوار است، اما افراد معمولاً می توانند بفهمند که شاد و خوشبخت هستند یا خیر. افراد زیادی تصور می کنند که خوشبختی نوعی شانس است و سرنوشت این بوده که بعضی مردم خوشبخت شوند و بعضی دیگر بدبخت.

این نکات ممکن است که کوچک به نظر برسند، اما برای رسیدن به موفقیت، قدم هایی اساسی هستند.

        در یک گاردن پارتی خانم ژولی پایش به  سنگی خورد وبا پشقاب غذا در دستش به زمین خورد، علت زمین خوردنش کفش جدید ش بود که هنوز به آن عادت نکرده بود. دوستان کمک کرده و او را از زمین بلند و بر نیمکت نشاندند و جویای حالش شدند.جواب داد حالش خوب است وناراحتی ندارد. مهماندار پشقاب جدیدی با غذا به ایشان داد.

       خانم ژولی بعد از ظهر خوبی را به اتفاق دوستانش گذراند  و بسیار راضی به اتفاق همسرش به خانه برگشت.  چند ساعت بعد همسر ژولی به دوستانی که در گاردن پارتی بودند تلفن کرد و اطلاع داد که ژولی را به بیمارستان برده اند.  خانم ژولی در ساعت 18 همان روز در بیمارستانفوت کرد و پزشگان علت مرک را سکته مغزی :

     A.V.C (Accident vasculaire cérébral)

تشخیص دادند.

      یک متخصص اعصاب (نرولوگ ) می گوید  بعد از یک ضربه مغزی که منجر به خون ریزی رگی در ناحیه مغز شده،اگر شخص ضربه دیده را  در زمانی کمتر از سه ساعت به بیمارستان برسانند  امکان بر طرف کردن حادثه و نجات شخص بسیار زیاد است. ولی همواره باید قادر به تشخیص حادثه  بود و این عمل بسیار ساده است. پزشک متخصص می گوید مهمترین وظیفه تشخیص  حادثه خون ریزی مغزی است و بعد از تشخیص و قبل از  سه ساعت باید شخص را به پزشک  رساند.

 

      متخصص می گوید یک شاهد حادثه با آشنا بودن به علائم خون ریزی مغزی می تواند با سه سئوال ساده از مریض به سهولت او را نجات دهد. اگر در آن گاردن پارتی یک نفر سئوالهای زیر را از ژولی کرده بود حتما“ ژولی زیبا و جوان اکنون زنده بود :

 

          1 ــ از بیمار یا شخص ضربه مغزی خورده بخواهید به خندد.

          2 ــ از بیمار یا شخص ضربه خورده بخواهید دو دستش را بالا نگه دارد.

          3 ــ از بیمار یا شخص ضربه خورده بخواهید یک جمله ساده را تکرار کند.

          مثلا“ بگوید خورشید در آسمان بسیار خوب می درخشد. 

          اگر بیمار یا شخص ضربه خورده قادر به انجام یکی از این کارها نباشد باید فوری اورژانس را خبر کرده و بیمار را به بیمارستان منتقل کرده و به مسئول مربوطه عدم اجرای یک یا چند اعمال فوق را اطلاع داده تا ایشان پزشک را در جریان گذارد.

من تا کنون در مورد عقاید مختلف در انسان های متفاوت، صحبت های زیادی کرده ام و حرف های زیادی با شما در این مورد که چگونه می توانید عقاید خود را در جهت بهبودی زندگیتان تغییر دهید، بیان نموده ام. برخی از افراد هستند که دارای نگرش های غلطی در زندگی می باشند و من تصور میکنم که دیگر نوبت به آن رسیده باشد که چند نمونه از این موارد را مخاطب قرار داده و سعی در رفع آنها داشته باشیم.

 

 

در این قسمت چند نمونه از عادات نه چندان مناسب را برایتان ذکر می کنیم؛ ببینید که آیا در ذهن شما هم یک چنین گرایش هایی وجود دارند یا خیر؛

 

1- اگر در کاری شکست بخورید، بازنده هستید

 

این اتفاق ممکن است در تمام طول دوران تحصیلی و یا دوران شغلی برای ما اتفاق بیفتد. همه انتظار دارند که ما همیشه برنده، برنده، و برنده باشیم. شما باید این عقیده را در ذهن خود پرورش دهید که اگر چیزی را امتحان کردید، و در آن شکست خوردید، باید آنقدر آنرا تکرار کنید تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کرده و پیروز شوید. اگر شما معتقد باشید که اگر در کاری شکست خوردید، آنوقت بازنده هستید پس باید بدانید که با این تفکر تمام مردم دنیا بازنده محسوب می شوند. با یک چنین اعتقادی فقط خودتان را از صحنه پیشرفت دور نگه می دارید. یک ایده نوین را جایگزین این تفکر غلط کنید.

 

2- اگر اجباری به تغییر نیست چرا تغییر کنیم

 

منظور من این نیست که به خاطر اصل تغییر و تحول در زندگی خود تغییر ایجاد کنید. بلکه نظر من این است که افراد باید با پیشرفت تکنولوژی خودشان را وفق داده از نوآوری ها بهره بیشتری در کارهای خود ببرند. ما باید تغییر کنیم تا بتوانیم در زندگی به جلو پیش برویم. تا آنجایی که می توانید از افرادی که به سکون تمایل دارند و از تغییر و تحول خوششان نمی آید پرهیز کنید. اگر متوجه تغییری می شوید که می تواند در زندگی شما پیشرفت ایجاد کنید حتماً آن را امتحان کنید.

 

3- تو به اندازه کافی مهارت نداری که از پس آن بربیایی

 

هیچ کس در زندگی از همان ابتدا به اندازه کافی در کاری مهارت بالا نداشته و همه بالاخره از یک جایی کار خود را شروع کردند.اگر تصمیم دارید کاری را انجام دهید، پس از همین حالا شروع کنید، به این دلیل که خیلی چیزها را در مورد آن مطلب نمی دانید، به خود استرس ندهید. حتماً نباید مدرک دانشگاهی داشته باشید تا بتوانید از عهده کاری بر بیایید. باید آنقدر تلاش کنید تا به هدف خود برسید. منابع دیگری بجز دانشگاه هم هستند که می توانند اطلاعات مفیدی را در زمینه های مختلف در اختیار شما قرار دهند. فقط باید راه و روش مناسب را پیدا کنید. اگر کارهایتان را به درستی انجام دهید و از راه درست وارد شوید و ارزش های خود را دست کم نگیرید، به راحتی دیگران متوجه توانایی های شما خواهند شد.

 

4- برای شروع کاری تازه خیلی دیر شده

 

میانگن عادی سن در اروپا برای آقایون 75 و برای خانم ها 79 است. این ارقام در امریکا و اروپا نسبت تقریباً مشابهی دارند. البته این رقم هر روزه در حال افزایش است و شاید روزی برسد که میانگین سن انسان ها به 100 سال نیز افزایش پیدا کند. این بدان معناست که هیچ وقت برای شروع کار تازه ای دیر نمی شود. شروع یک کار یا معامله تازه، راه مناسبی است که ذهن خود را فعال نگه دارید. همچنین این کار می تواند اشتیاق لازم برای انجام سایر کارها را نیز در اختیار شما قرار دهد. به هر حال هر کسی در یک سنی از دنیا می رود، اگر بخواهید منتظر روز مرگ خود بنشینید، آنوقت به هچ کاری نمی رسید، پس فقط هر کار تازه ای را امتحان کنید، اینطوری از زندگی لذت بیشتری خواهید برد.

 

5- پذیرش جبر مطلق

 

این شما هستید که زندگی خود را کنترل می کنید و هیچ کس دیگری نمی تواند این کار را بدون خواست و اراده شما انجام دهد. خداوند در درون شما نهفته است و نیروهای درونی شما را تقویت می کند. زمانی که نماز می خوانید، نه تنها شکر خداوند را به جا می آورید، بلکه خودتان را به یک زندگی بهتر ترغیب می کنید. زمانیکه از او طلب بخشش می کنید، از خودتان بخشش می خواهید. هیچ کس در جهان هستی نمی تواند واکنش های شما را کنترل کند. هیچ گاه اجازه ندهید یک چنین ایده ای به ذهن شما خطور کند. نباید به هیچ چیز و هیچ کس اجازه دهید که کنترل زندگیتان را به عهده بگیرند. برای خودتان زندگی کنید و به دیگران هم کمک کند که این کار را انجام دهند.

 

6- قدر و لیاقت شما محدود نیست

 

این حقیقت که شما زنده هستید و زندگی می کنید، باعث می شود که از شما یک انسان منحصر بفرد بسازد. اگر می خواهید در تمام مراحل زندگی از دیگران برتر باشید باید برای آن زحمت بکشید و تلاش کنید. همه افراد دارای استعدادها و توانایی هایی هستند که خودشان هم از آنها خبر ندارند. همه چیز را امتحان کنید تا بالاخره چیزی را که به آن علاقه دارید پیدا کنید. من به شدت اعتقاد به تغییر و تحول دارم. حتماً لازم نیست که در تمام طول عمر خود تنها یک کار را تکرار کنید. شیوه زندگی کردن خود را آنقدر تغییر دهید تا اینکه به راهی برسید که از صمیم قلب آنرا دوست می دارید.

 

7- جهان اطراف ما تغییر نمی کند

 

دنیا از شما تشکیل شده. هر فردی که بر روی این کره خاکی زندگی می کند، یک دنیای متفاوت در ذهن خود دارد. تو دنیا را همانند من نمی بینی و من هم دنیا را مانند تو و خیلی از افراد دیگر نمی بینم. بنابراین همه چیز در دنیا به شما بستگی دارد. حالا به من بگویید: برای تغییر دنیای خود قصد دارید چه کاری انجام دهید؟

 

8- هیچ کس مرا قبول ندارد

 

من به شما اطمینان دارم اما نظر من هیچ ارزشی ندارد، نظر هیچ کس مهم نیست؛ شما خودتان هستید که باید به خود اعتماد کنید. به محض اینکه به خودتان ایمان پیدا کردید دیگران هم به شما اعتماد پیدا می کنند، اما سعی کنید خودتان را به نظریات دیگران وابسته نکنید.

 

9- من هیچ وقت نمی توانم خیلی پولدار شوم

 

من این جمله را بارها و بارها از زبان دیگران شنیده ام. ذهن ما همان قدر پول در می آورد که انتظارش را دارد. اگر من دائماً به خودم بگویم: "هیچ راهی وجود ندارد که من بتوانم میلیونی پول در بیاورم" ذهنم دیگر دنبال راههای نمی گردد که از طریق آن بتوانم میلیون ها تومان پول بدست آورم. اصلاً مهم نیست که افکار شما تا چه حد بلند پروازانه باشد حتی اگر به نتیچه هم نرسید حداقل یک ایده جدید را خلق کرده اید.

 

10- هیچ کاری در این مورد از دستم بر نمی آید

 

ناآگاهانه است! شما می توانید جنبه های مختلف زندگی خود را تغییر دهید. برخی از افراد نمی توانند یک چنین نگرشی را در ذهن خود ایجاد کنید و این مسئله واقعاً شرم آور است. زندگی ممکن است دشواری های بسیار زیادی را داشته باشد و تصمیم گیری هم دل و جرات زیادی می خواهد، اما شما توانایی تغییر همه چیز را دارید. بدانید که از زندگی خود چه می خواهید، ببینید چه مراحلی را باید طی کنید و بعد هم همه چیز را تغییر دهید.

شنبه 7 مرداد 1391برچسب:از منفی بافی دوری کنید, :: 15:35 ::  نويسنده : عبدولله

آیا شما هم منفی گرا هستید؟ انسان منفی گرا کسی است که آگاهانه یا نا آگاهانه به سمت تفکرات منفی گرایش دارد. منفی بینی ممکن است به شکل عادت درآید، اما قطع کردن این عادت کار چندان دشواری نیست.

 

ولی اگر این بدبینی دست خودتان نباشد چه؟ مخالف بودن، مردد یا محتاط بودن ممکن است با شما عجین شده باشد، یا اینکه دچار عدم تعادل عصبی باشید.  

 

 

تاثیرات مغزی

 

در تحقیقاتی که در سال 2002 انجام شد، "تاثیر منفی" به عنوان زمینه ای برای اضطراب،بی منطقی، عصبانیت و انواع دیگری خصوصیات نا خوشایند تعریف شده است. تاثیر منفی با بالا رفتن فعالیت در قشر جلوی مغز ایجاد می شود. با اینکه این حالتی ثابت و ماندنی است، اما می توان آن را کنترل کرد.

 

زمانیکه بدبینی نتیجه مستقیم از دست دادن شغل، قطع رابطه با یکی از دوستان یا مرگ کسی که دوستش داریم باشد، به عنوان واکنشی در مقابل این ناراحتی تلقی می شود و موقتی است.

 

چه این خصوصیت با وجودتان عجین شده باشد و چه فقط واکنشی موقتی به یک حادثه باشد، با ایجاد تغییراتی در مغز شما همراه است. مغز از میلیون ها سلول عصبی تشکیل شده است که پیام ها را به اعضاء مختلف بدن رسانده و دریافت می کنند. ممکن است این پیام ها با ایجاد نا تعادلی شیمیایی مختل شوند.

 

خجالت ندارد اگر برای مداوای این عدم تعادل و بالا تر بردن کیفیت زندگیتان دنبال مشاوره و درمان پزشکی باشید. اگر احساساتی مثل نا امیدی، کمبود انرژی و نا توانی در انجام کارها دو هفته ادامه پیدا کرد، می توانند علائمی از افسردگی به حساب آیند. می توانید برای دوباره به دست آوردن کنترل مغزتان دنبال درمان باشید. اگر این منفی بافی های شما نتیجه عادت است نه حالت های قابل درمان پزشکی، راه هایی برای مقابله با آن وجود دارد. در این جا به چند نکته اشاره می کنیم که به مثبت اندیشی شما کمک می کند.

 

 

 

انگیزه تان را مشخص کنید

آگاه باشید چه زمانی تفکرات منفی بر شما غلبه می کنند. زمانی که خسته یا گرسنه هستید یا زمانی که فشار کاریتان زیاد است. ممکن است تفکراتتان تغییر پیدا کنند. کنترل افکار منفی به شما کمک می کند که انگیزه و سبب آن را بفهمید و این باعث می شود که بتوانید دوباره کنترل خودتان را در دست بگیرید.

 

 

عیبجویی از خود را کنار بگذارید

در مسیرتان انتظار دست انداز هم داشته باشید و آن ها را بپذیرید. افکار منفی، بدگویی و عیبجویی از خود را از ذهنتان بیرون کنید. در مورد مسائل و اتفاقات گذشته فکر نکنید، فقط از آن ها تجربه بگیرید و به راهتان ادامه بدهید. تغییر دیدگاهتان در مورد دنیا به شما اجازه می دهد تا در مشکلات و گرفتاری ها دنبال شانس باشید.

 

خود را با شرایط وفق دهید

زمان هایی را که در گذشته منفی بینی به سراغتان آمده را به یاد آورید و به خود یاد آور شوید که چگونه آن را پشت سر گذاشته اید.  حتی برای یک فرد مبتلا به منفی بینی یا کسی که دچار افسردگی است هم امید همیشه وجود دارد. سعی کنید اعتماد به نفستان را بالا ببرید و با این کار، رفتارهایتان جنبه ی مثبت بیشتری خواهند گرفت.

 

 قبل از اینکه چیزی بگویید، فکر کنید

خود را مجبور کنید که برای چند روز هیچ حرف منفی بر زبان نیاورید. قبل از اینکه حرفی بزنید، در مورد آن خوب فکر کنید. این عادت جدید را در خود ایجاد کنید که برای خود و دیگران ارزش بیشتری قائل شوید و قبولشان داشته باشید.

 

دنبال کمک باشید

اگر می بینید که افکار منفیتان روی یک نقطه متمرکز شده اند، از افراد دیگری که تجربه ای مشابه داشته اند کمک بگیرید. حتی رفتن به چند جلسه مشاوره با افراد متخصص به شما کمکمی کند که بهتر با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کنید و دیدگاهتان را توسعه دهید.

 

دیدگاهتان را تغییر دهید

به افراد نیازمند کمک کنید، چون این باعث می شود که جنبه های مثبت زندگی خودتان را بهتر ببینید. منفی بافی های ما بیشتر به این دلیل است که برای جلو رفتن، بالا رفتن درآمدمان و بیشتر کردن ثروتمان صبر نداریم.

 

از دوستتان کمک بگیرید

از یک دوست مطمئن بخواهید که وقتی بدبین شدید یا شروع به منفی بافی کردید به شما اطلاع دهد. برای این کار علامتی در نظر بگیرید تا دیگران از آن بویی نبرند. بعد از متوجه شدن، سریعاً در صدد جبران برآیید و آن فکر یا عمل بدبینانه را اصلاح کنید. مهم تغییر رفتارهایتان و تعویض آن ها با عادت های جدید و سالم تر است.

 

از افراد بدبین دوری کنید

افراد منفی باف و بدبین را از زندگیتان بیرون کنید، زیرا ممکن است تحت تاثیر آنها قرار گیرید. اگر تمایلی به تغییر ندارند، ارتباطتان را با آن ها محدود کنید.

 

دنبال کارهای فوق برنامه باشید

دنبال یک سرگرمی برای خودتان بگردید. داشتن علائق و سرگرمی هایی بیرون از منزل و هر روز ورزش کردن، تاثیرات مثبتی روی مغزتان می گذارد. ممکن است فکر کنید که برای اینطور فعالیت های فوق برنامه وقتی ندارید، اما اگر دوباره به وضعیت خودتان و کارهایتان فکر کنید، کمی برای خودتان متاسف خواهید شد. و این انرژی تازه ای به شما می دهد.

 

استوار باشید

ببینید چه چیز برای زندگی شما خوب و مناسب است و توانایی ها و مهارت ها و استعدادهایتان را کشف کنید. تفکرات مثبت را همیشه جلوی مغزتان بگذارید تا تفکرات منفی دیگر اجازه غلبه کردن بر شما را پیدا نکنند

 

[ جمعه بیست و ششم فروردین 1390 ] [ 20:40 ] [ محسن فولادزاده ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

برای خیلی از ما هدف زندگی فقط پر بودن حساب بانکی، داشتن بهترین خانه و جدیدترین اتومبیل نیست. هدف زندگی برای خیلی از افراد فقط خوشبختی است، خوشبختی.

 

بعضی از آدم ها ممکن است خوشبخت تر از دیگران به دنیا آمده باشند و بتوانند لذت زندگی را تمام و کمال ببرند. برای بقیه، دست یافتن به خوشبختی چندان هم ساده نیست، یعنی برای آنها اینطور برنامه ریزی نشده است.

 

اما اینهم مثل برنامه ریزی های دیگر، قابل تغییر است. شما می توانید بااستفاده از نکاتی که در این مقاله برایتان عنوان می کنیم، برنامه زندگیتان را از نو بنویسید تا بالاترین درجه خوشبختی از آنِ شما شود.

 

ببینید چه چیز شما را خوشحال می کند. افراد مختلف با چیزهای مختلفی خوشحال می شوند. اگر نمی دانید که چه چیز باعث شادی شما می شود، چیزهای مختلف را امتحان کنید. موارد زیر می تواند شروع خوبی برایتان باشد.

اطرافتان را با افراد شاد و خوشبخت پر کنید. اگر در کنار افراد عصبانی، افسرده و ناراحت باشید، به شما هم منتقل خواهد شد. کاری هم از دست شما ساخته نخواهد بود. اما اگر در کنار افراد شاد و خوشحال باشید، شادی آنها به شما نیز انتقال می یابد و عادات آنها را یاد گرفته و مثل آنها به اتفاقات بد واکنش می دهید. و خیلی زود ریشه افکار و تاثیرات منفی از زندگیتان کنده شده و افکار مثبت جای آن را خواهد گرفت.

 

قدردانی کنید. سعی کنید هر روز زمانی را به قدردانی و شکرگذاری اختصاص دهید. به این فکر کنید که باید بابت چه چیز و از چه کسانی شکرگذار باشید و از کسانی که کار خوبی برایتان کرده اند، به طریقی تشکر و قدردانی کنید.

به راه حل فکر کنید. به جای فکر کردن به مشکلات، به مرحله بعدی بروید: اینکه چطور می توانید آن را حل کنید. اگر بتوانید همیشه به راه حل مشکلات فکر کنید و چنین طرز فکری را در خود رشد دهید، مطمئناً بسیار شادتر زندگی خواهید کرد.

 

با دیگران ارتباط برقرار کنید. تاجایی که می توانید با کسانیکه دوستشان دارید وقت بکذرانید. این میتواند یک تلفن زدن ساده یا یک ملاقات کوتاه باشد. با آنها گفتگو کنید، کارهایتان را با هم انجام دهید و صمیمیت برقرار کنید.

 

مسائل را بپذیرید. ممکن است معمولاً از نآن آن آگاه نباشیم اما معمولاً میخواهیم خودمان، اطرافیانمان و چیزهای اطرافمان را تغییر دهیم. این راه قطعاً به بدبختی و ناراحتی منجر خواهد شد چون ما قادر به عوض کردن و کنترل دنیا نیستیم. باید مه چیز را آنطور که هست بپذیریم، سعی کنیم نهاآنها را درک کنیم یا یایا حتییا حتی دوستشان بداریم. خودتان را هم باید آنطور که هستید بپذیرید و به خودتان اجازه دهید که فقط خودتان باشید، سعی کنید خودتان را درک کرده و دوست داشته باشید. با سایرین هم همین برخورد را داشته باشید.

 

برای چشیدن طعم زندگی وقت بگذارید. به جای پریدن از یک شاخه به شاخه دیگر و با عجله انجام دادن کارها، تصمیم بگیرید که هر روز کارهای کمتری را انجام دهید، قرارملاقات های کمتری بگذارید و... آنگاه هر کار را آرام تر، با تمرکز و راحتی بیشتر انجام دهید و سعی کنید زمان حالتان را از دست ندهید و از آن نهایت استفاده و لذت را ببرید.

به جزئیات دقت کنید. زمانی که احساس خوبی دارید، از هیچ چیز ناراحت نیستید، غذایی واقعاً خوشمزه را مزه می کنید، یا هر احساس مطبوع دیگر را تشخیص دهید. دقت کردن به این جزئیات ساده به شما کمک می کند روی زمان حال متمرکز شوید.

 

به خودتان جایزه بدهید. هر روز چند دقیقه هم که شده برای جایزه دادن به خودتان وقت بگذارید. این جایزه هر چیزی می تواند باشد، یک تکه شکلات، یک حمام گرم، راه رفتن با پای برهنه روی چمن های حیاط، یا حتی یک چرت کوتاه.

این باید بگذرد. وقتی اتفاقات بد می افتد، و شما برای قبول آن مشکل دارید، همانطور که گذشتگان فکر می کردند، با خودتان فکر کنید: این هم باید بگذرد. و مطمئن باشید که آن اتفاق بد هم گذشته و شما جان سالم به در خواهید برد.

 

بخشش کنید. وقتی به دیگران بخشش می کنید، چه پول باشد یا وسائلی که دیگر به آن نیازی ندارید یا حتی وقتتان یا عشقتان، شادتر خواهید شد. همین امروز اینکار را امتحان کنید، مطمئن باشید که تفاوت شگرفی در زندگیتان حاصل خواهد شد.

 

علایقتان را دنبال کنید. اگر کاری را انجام دهید که واقعاً به آن علاقه داشته باشید، مطمئناً شادتر خواهید بود. این یکی از بهترین کارهایی است که میتوانید برای نزدیک شدن به احساس شادی و خوشبختی انجام دهید. اگر غیرممکن به نظر رسید، دلسرد نشوید. دیگران هم این کار را انجام داده اند پس مطمئن باشید که شما هم می توانید.

 

به دستاوردهایتان نگاهی بیندازید. به جای اینکه به کارهای نکرده تان یا به کارهایی که در آن شکست خورده اید نگاه کنید، به کارهایی که با موفقیت به پایان رسانده اید فکر کنید. خیلی وقت ها این کارهای خیلی بیشتر از آن چیزی است که خودمان فکر می کنیم.

 

بخندید. عمل ساده خندیدن به تنهایی می تواند شما را شادتر کند. یک فیلم خنده دار نگاه کنید، جوک بگویید، کتاب های طنز و فکاهی بخوانید و تا میتوانید بخندید.

 

بفهمید که استحقاقش را دارید. شما شایسته شادی و خوشبختی هستید. همین جمله ساده برای خیلی از افراد اهمیت زیادی دارد چون آنها تصور نمی کنند که واقعاً استحقاق شاد بودن را داشته باشند. اگر احساس می کنید شما نیز چنین تصوری از خود دارید، باید اول بفهمید که این تصور نادرست است و شما لایق بالاترین شادی ها هستید.

 

در کارتان غوطه ور شوید. وضعیتی وجود دارد که در آن شما خودتان را در کاری غرق می کنید و دنیای اطرافتان را فراموش می کنید. این کار موجب شادی و بازده بسیار بالا خواهد شد. با از بین بردن چیزهایی که باعث پرت شدن خواستان می شود، و شروع یک کار مشکل (اما قابل انجام) و مورد علاقه خود می توانید به شدی دست پیدا کنید.

 

هدف داشته باشید. داشتن هدف های زیاد منجر به بیهودگی می شود. یک هدف برای خود انتخاب کنید و روی آن متمرکز شوید. و برای رسیدن به آن تا میتوانید تلاش کنید. رسیدن به هدف ها موجب شادی و خوشبختی شما میشود.

 

الهام بگیرید. کتاب ها و مجلاتی که درمورد داستان های موفقیت آمیز مربوط به کاری که میخواهید انجام دهید، نوشته اند، را مطالعه کنید. اینکار به شما الهام و انرژی می دهد.

 

جشن بگیرید. وقتی کار درستی انجام می دهید، وقتی کاری را به پایان میرسانید، و احساس می کنید از نتیجه کار راضی هستید، به خودتان جایزه بدهید و جشن بگیرید.

 

خودمختار شوید. سعی کنید حداقل در یکی از جنبه های زندگی خود خودمختار شوید. اگر در زمینه کارتان باشد که بسیار عالی خواهد بود اما اگر اینطور نبود جای دیگری را پیدا کنید مثل یک سرگرمی فرعی یا یک فعالیت اجتماعی. برای شاد بودن باید کنترل کارهایتان دست خودتان باشد.

 

برای انجام کارهایی که دوست دارید، وقت بگذارید. با کم کردن بعضی از تعهداتی که علاقه چندانی به انجام آن ندارید، و جایگزین کردن آن با کارهایی که به آن علاقه مندید، شادی را تجربه کنید.

 

مهربانی کنید. هر روز، سعی کنید به طریقی به اطرافیانتان مهربانی کنید. این مهریانی ها هر چند هم کوچک باشد، مثل باز کردن درب برای دیگران، لبخند زدن به آنها و از این قبیل، باعث شاد شدن شما می شود.

 

ورزش کنید. یک پیاده روی کوتاه یا دو می تواند استرس شما را کاهش داده و روحیه تان را تقویت کند. هیچ کاری سخت نیست.

 

افکار منفی را از بین ببرید. افکارتان را تحت کنترل داشته باشید. وقتی به افکار منفی رسیدید سعی کنید به جای آن به چیزی خوب فکر کنید.

 

حسادت هیچ کمکی به شما نمی کند. خیلی ها عادت دارند همیشه به افراد موفق و شاد حسادت کنند. مطمئن باشید اینکار شما را به هیچ کجا نمیرساند. به جای حسادت ورزیدن سعی کنید برای آنها خوشحال باشید. بعد روی خودتان و کارهای مثبتتان تمرکز کنید.

 

از دیدن و گوش دادن به اخبار خودداری کنید. شاید این به نظرتان پیشنهادی عجیب بیاید اما مطمئن باشید اگر یکبار آن را امتحان کنید هیچوفت پشیمان نخواهید شد. به جای اخبار می توانید کتاب هایی بخوانید یا به موسیقی گوش دهید که روحیه تان را تقویت میکند.

 

یک چیز جدید یاد بگیرید. عجیب است که خیلی از ما از امتحان کردن کارهای جدید واهمه داریم و وقتی چیزی را نمی دانیم خیلی زود می پذیریم. اما یاد گرفتن مهارت های جدید یا اطلاعات تازه یکی از لذت بخش ترین کارهایی است که می توانید انجام دهید.

 

به طبیعت روی آورید. برای تماشای طلوع یا غروب خورشید بیرون بروید. آب را تماشا کنید، چه رودخانه باشد، چه دریا و چه اقیانوس. ابرها و ستاره ها را تماشا کنید. به حیوانات نگاه کنید. به آدم ها نگاه کنید. و از همه طبیعت الهام بگیرید.

 

بیشتر بخندید. وقتی در یک موقعیت ناراحت کننده هستید، به اطرافتان نگاهی بیندازید؛ پوچ بودن آن را درک کنید و فقط بخندید. مطمئن باشید برای هیچ کس اهمیتی نخواهد داشت. پس بخندید و شاد باشید.

_ هرگاه متوجه شدید که خلقتان تغییر کرده یا بدتر شده از خودتان بپرسید : در حال حاضر چه چیزی از ذهنم می گذرد ؟ ممکن است افکار شما واکنش به واقعه ای باشد که به تازگی یا دقایق اخیر اتفاق افتاده باشد و با آنکه واکنش نسبت به مجموعه ای از حوادث گذشته در ذهنتان خطور کند .

 

آگاهی یافتن درباره موارد زیر در مورد افکار افسردگی زا از اهمیت برخوردار است .

 

1 - افکار منفی بیشتر خالت خودآیند را دارند . در واقع آنها براساس منطق یا استدلال به ذهن نمی رسند ، بلکه یکباره به ذهن خطور می کنند .

 

2 - این افکار غیر منطقی و نامعقول هستند و به هدف مفیدی نمی انجامند . آنها احساس شما را بدتر می کنند و مانع از دستیابی شما به اهدافی می شوند که در حقیقت از زندگی توقع دارید . اگر آنها را به دقت ارزیابی کنید ، احتمالا در خواهید یافت که به نتیجه گیری عجولانه ای دست زده اید کهدر حقیقت درست نیستند .

 

3 - اگر چه این افکار غیرمنطقی هستند ، ولی زمانی که به ذهنتان خطور می کنند ، کاملا قابل قبول به نظر می رسند . دقیاقا مانن یک فکر واقعی ، مانن این که تافن زنگ می زند، باید گوشی را بردارم .

 

4 - هر چه بیشتر به این افکار منفی معتقد باشید ، احساس بدتری در شما به وجود می آید . اگر اجازه دهید که در چنگال این افکار غوطه ور شوید ، در خواهید یافت که همه چیز را به شکل منفی تفسیر می کنید .

 

از آنجا که همه چیز توصیه کننده به نظر می رسد ، هر چه بیشتر تسلیم و نومید خواهید شد . شما با یادگیری شناخت افکار منفی خودتان و با درک این که این افکار به چه دلیل نادرست و غیر منطقی اند ، می توانید به خود کمک کنید .

شنبه 7 مرداد 1391برچسب:آیا حقیقت دارد؟, :: 15:28 ::  نويسنده : عبدولله

این پرسش که " که آیا حقیقت یا واقعیت دارد؟ " دو پاسخ دارد:

" بله " و "نه". اگر معتقد باشید که حقیقت دارد – حقیقت دارد و اگر معتقد باشید که حقیقت ندارد – حقیقت ندارد. لیوان آب (بسته به اینکه چگونه آنرا بنگرید) نیمی پر است و نیمی خالی. براستی که میلیاردها اندیشه وجود دارد که می توان برای اندیشیدن برگزید.

بیشتر ما همان اندیشه هایی را انتخاب می کنیم که پدر و مادرمان بر می گزینند. اما مجبور نیستیم که این شیوه را ادامه دهیم. هیچ قانونی نمی گوید که تنها یک راه برای اندیشیدن وجود دارد.

هر اعتقادی را که برمی گزینم برای من به حقیقت در می آید و هر اعتقادی که شما برگزینید برای شما به حقیقت درمی آید. وقتی اندیشه های ما کاملا متفاوت باشد زندگی ها و تجربه های ما نیز می تواند کاملا متفاوت باشد.

اندیشه های خود را بیازمایید

به هرچه معتقد باشیم برای ما به حقیقت در می آید. اگر ناگهان دچار مصیبت مالی شده اید چه بسا در یکی از سطوح اندیشه معتقد باشید که استحاق رفاه مالی را ندارید یا به فشار یا قرض اعتقاد دارید. شاید معتقد باشید که هیچ چیز خوبی دوام ندارد. آیا معتقدید که زندگی منتظر است تا شما را گیر بیندازد؟ بارها این جمله را شنیده ام که "من نمی توانم برنده شوم".

اگر به نظر می رسد که نمی توانید رابطه دلخواه خود را به دست آورید شاید معتقد هستید که : "هیچ کس دوستم ندارد" یا " من دوست داشتنی نیستم".

اگر وضع سلامتی تان خوب نیست شاید معتقد هستید که : "وضع سلامتی هیچ یک از افراد خانواده ما تعریفی ندارد". یا شاید فکر کنید که قربانی هوا هستید یا شاید بیندیشید : "به این دنیا آمده ام که رنج ببرم". یا اینکه : "مصیبت پشت مصیبت می آید".

یا شاید هم عقیده ی دیگری داشته باشید و شاید هم اصلا ندانید که عقیده ای دارید. بیشتر مردم ابدا متوجه نیستند. آنها تنها شرایط بیرونی را می بینند تا لحظه ای که کسی نتواند رابطه ی میان تجربه های بیرونی و اندیشه های درونی را نشانتان دهد همچنان در زندگی خود به صورت یک قربانی به جای خواهید ماند.

                                  مساله                                                          اعتقاد

                            مشکلات مالی                                          لیاقت پول داشتن را ندارم

                            دوست و همدم نداشتن                              هیچ کس دوستم ندارد

                            مشکلات شغلی                                        آنقدر که باید خوب نیستم

مشکل انسان هر چه باشد از الگو یا قالب فکری سرچشمه می گیرد و الگوها و قالب های فکری را میتوان عوض کرد.

همه مسایلی که در زندگی با آنها دست به گریبانیم و با چنین تردستی فریبمان می دهند شاید حقیقتی به نظر برسند یا ما احساس کنیم که حقیقت دارند. مساله ای که با آن سروکار داریم هر اندازه نیز دشوار به نظر برسد حاصل یا اثر بیرونی الگوی اندیشه ای درونی است.

اگر نمی دانید کدام اندیشه ها مشکلات شما را آفریده اند به مسایل زندگی تان بنگرید. از خود بپرسید " چه اندیشه هایی در سرم میگذرد که این مشکل را آفریده است؟ "

اگر به خود این فرصت را بدهید که مدت زمانی آرام بنشینید و این سوال را بپرسید هوش و خرد خود شما پاسخ را نشانتان خواهد داد.

شنبه 7 مرداد 1391برچسب:ثروت, :: 15:24 ::  نويسنده : عبدولله

اگر می خواهید عبارت های تاکیدی شما برایتان به حقیقت در آیند لازم است به جملات زیر اعتقاد نداشته باشید:

_ پول که توی خیابون نریخته

_ پول کثیف و ناپاک است

_ پول پلید است

_ من فقیرم اما پاک و درستکارم

_ ثروتمندان کلاه بردارند

_ نمی خواهم پول داشته باشم و به خودم مغرور شوم

_ من هرگز کار خوب پیدا نمی کنم

_ من هیچ وقت پول در نمی آورم

_ پول آسان از دست میرود و سخت به دست می آید

_ من همیشه قرض دارم

_ مردم فقیر همیشه زیر دست اند

_ پدر و مادرم تنگدست بودند و من هم فقیر خواهم ماند

_ هنرمندان مجبورند زحمت بکشد

_ فقط شیادان می توانند پولدار باشند

_ اول نوبت دیگران است

_ لیاقتش را ندارم

_ استحاق پول در آوردن را ندارم

_ هرگز به کسی نگو که در بانک چقدر پول داری

_ پول قرض نده

_ یک قران یک قران باید جمع کرد

_ برای روز مبادا پولی کنار بگذار

_ هر لحظه ممکن است کسادی پیش آید

_ من از پولدار ها بیزارم

_ آدم در صورتی پولدار میشود که تقلا کند

­کدام یک از این اعتقاد ها باور شماست؟ آیا واقعا فکر می کنید که چنین اعتقاداتی برایتان ثروت می آورد؟

اینها اندیشه های محدود و کهنه اند. شاید خانواده شما درباره پول چنین اعتقاداتی داشتند. زیرا تا زمانی که اعتقاد های آنها را خود آگاهانه رها نکنیم این باورها با ما می مانند این اعتقادها از هر کجا که آمده باشند _ اگر می خواهید توانگر شوید _ باید هشیاری شما را ترک کنند.

به نظر من ثروت راستین با داشتن احساس نیکو نسبت به خود آغاز می شود همچنین این احساس که هرگاه بخواهید کاری را بکنید آزاد هستید. مساله هرگز مقدار پول و میزان ثروت نیست. مساله جایگاه ذهنی شماست. ثروت یا فقر تنها نمایانگر آرمان هایی است که در سر شما می گذرد.

" من لایق بهترین هستم و اکنون بهترین را می پذیرم"

خانم ها اصولاً تمایل بیشتری به انجام این امر دارند.

 

خودخوری نوعی تفکر است که بواسطه آن فرد مانند یک موش در قفس بر روی حلقه های گرد یک تردمیل راه می رود و دوباره به جای اول باز می گردد. بیشتر جنبه وسواسی داشته و در مورد شکست های گذشته و ابهام های آینده معنا پیدا میکند و نهایتاً منجر به صورت پذیرفتن کار خاصی نخواهد شد.

 

این مسئله دارای دو بعد منفی است. هنگامی که روی مشکلات دقیق شده و شیارهای داخلی مغز را به تفکر در مورد آن وا می دارید، میزان اضطراب و افسردگی افزایش پیدا می کند. از سوی دیگر به هیچ نتیجه ای نمی رسید، به همین دلیل دست به هیچ گونه اقدامی نمی زنید و در نتیجه مشکلتان حل نشده باقی خواهد ماند.

 

به گفته دکتر "سوزان نولن" دلیل این امر که خانم ها گرایش بالایی به انجام این کار دارند، تفاوت های احساسی آنها با مردان است. آنها برای روابط خود با جنس مخالف ارزش بسیار زیادی قائل هستند، بنابراین تمایل دارند تا وقت زیادی را صرف آن کنند؛ به همین دلیل بیشتر این زمان را صرف تحلیل و بررسی ذهنی نقاط گنگ و ابهام آمیز رابطه خود می کنند.

 

این کار، آنها را به جایی نمی رساند، آزرده می شوند و به مرور زمان نوعی عقده روحی در وجودشان شکل می گیرد. آقایون درست در نقطه عکس خانم ها قرار دارند. آنها بدون اینکه در مورد مشکلات روابط خود فکر چندانی کنند، بیشتر دست به عمل می زنند که البته لازم به ذکر است که همیشه به نتیجه دلخواهشان نمی رسند.

 

زمانیکه نوبت به انتخاب یک روش صحیح برای فکر کردن می رسد، بهتر است که خانم ها و آقایون هر چیزی را که نمی دانند از یکدیگر یاد بگیرند.

 

استراتژی هایی که در این قسمت به آنها اشاره شده، به شما کمک می کند که بتوانید در شرایط دشوار و چالش برانگیز سالم فکر کنید:

 

میزان وسواس فکری خود در مورد یک موضوع خاص را اندازه گیری کنید. از دوستان و حتی دشمنان خود بپرسید که به نظر آنها شما تا چه حد دچار وسواس فکری هستید. رتبه بندی شما می تواند شامل موارد کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد باشد.

 

ببنید که مشکل شما از چه موضوعی نشات می گیرد. آیا به فرزندانتان مربوط می شود؟ یک مشکل شغلی است؟ و یا در مورد خرید یک جارو برقی جدید است؟! زمانی در حدود 5 دقیقه را به این کار اختصاص دهید. پس از اتمام این مدت زمان، باید آماده ورود به مرحله بعدی شده باشید.

 

اگر احساس کردید که باید بیش از 5 دقیقه به مشکل خود فکر کنید، فرصت مناسبی است تا خودتان متوجه شوید که خودخوری می کنید.

 

آقایون به راحتی از پس تفکرات احساسی خود بر می آیند. چه مدت زمانی را صرف فکر کردن به مسائل غیر احساسی می کنید؟ آیا اگر وقتی را صرف غصه خوردن و واقعیت های تلخ زندگی نکنید، روزتان شب نمی شود و هفته ها سپری نخواهند شد؟ این بار هم از خانواده، اقوام، دوستان و حتی دشمنانتان بپرسید که تا چه حد خودتان را با افکار منفی سرکوب می کنید.

 

اگر شما فردی هستید که دائماً در حال سرکوب نیازهای شخصی تان هستید، 5 دقیقه به خودتان وقت بدهید تا بر روی مشکلی که موجب بروز سرکوبی شخصی می شود، فکر کنید. البته اگر کسی را پیدا کنید و با او در رابطه با مشکل خود صحبت کنید، بهتر است. او می تواند بازپردهای بیشتری در اختیاز شما قرار دهد و شما را به سمت عمل سوق دهد. احتمال موفقیت در این شیوه بالاتر است.

 

یکی از مشکلات اساسی که اغلب افرادی که دچار وسواس فکری هستند با آن مواجه می شوند این است که در حین انجام کار دچار حواسپرتی می شوند و نمی توانند بر روی کاری که می کنند تمرکز داشته باشند و مرتباً فکرشان به سمت مشکلی که در ذهن درست کردند، کشیده می شود. زمانیکه چنین حالتی به شما دست می دهد باید از تکنیک های تمرکز حواس استفاده کنید. قدم بزنید، در باغچه خانه باغبانی کنید، به آشپزخانه بروید و آشپزی کنید، یا یک کتاب را باز کرده و شروع به مطالعه کنید.

 

باید به ذهنتان آموزش دهید که یک مشکل، زمانی حل می شود که ابتدا به صورت محاظه کارانه بر روی آن تمرکز کنید و سپس دست به عمل بزنید. هر دوی این موارد لازم و ملزوم یکدیگر هستند و بدون وجود یکی از آنها هیچ کاری به جلو پیش نخواهد رفت و هیچ مشکلی حل نخواهد شد. البته در روابط مختلف باید عکس العمل های متفاوت انجام دهید و به درستی بدانید که چه میزان تفکر و چه مقدار عمل، در چه زمانی باید انجام داد. این مطلب به میزان جدیت و انرژی شما نیز بستگی دارد.

شما می توانید هر مقدار که مایل هستید فکر کنید و عمل کنید. به هر حال با به کارگیری هر دوی این موارد مطمئن باشید که در مسیر صحیح قرار می گیرد.

حقیقت مسئله این است که هر کسی با یک دهان و تارهای صوتی می تواند با دیگران حرف بزند. می تواند اینقدر حرف بزند که به کلی خسته و درمانده شود. درمورد همه چیز می تواند حرف بزند. می تواند ادعا کند که بهترین است، می تواند تهدیدتان کند یا حتی فحش و بد و بیراه نثارتان کند. می تواند دروغ بگوید، راست بگوید، فریبتان بدهد یا قصه هایی را از خود ببافد که حقیقت نداشته است، مگر اینکه بتواند حرف هایش را با عمل ثابت کند. قهرمانی که قهرمان نبود بیشتر آدم ها خیلی حرف می زنند. نظرشان را در مورد همه چیز ابراز می کنند، چه از آنها خواسته باشند چه نخواسته باشند. آنها به جای اینکه با اعمال و کارهایشان زندگی کنند، با حرف زندگی می کنند. حتماً تابه حال با افراد خالی بندی برخورد داشته اید که گوشه ای نشسته و از خاطرات خود شروع به صحبت می کند. با توجه به حرف هایش شما تصور خواهید کرد که او یک قهرمان، یک ورزشکار یا آدم مهمی است، تا اینکه در آخر کار وقتی تا مقصد دنبالش می کنید می بینید که وارد پمپ بنزین شده و به کارش ادامه می دهد. جریان چیست؟ بله، این فرد واقعیت خود را دوست ندارد، به همین دلیل تصویر یک قهرمان را برای خود می سازد تا همه قبولش کنند. البته او باید بداند که در زندگی کوچک خود، واقعاً یک قهرمان است، فقط باید این مسئله را بپذیرد. هر کسی با کمی قوه ی تعقل می تواند قهرمان باشد. حرف هایتان را عمل کنید مردان واقعی معمولاً افرادی هستند که کمتر حرف می زنند. فقط در مواقع لزوم عقاید خود را ابراز می کنند. هیچوقت آنها را در حال پرحرفی نمی بینید چون برای آنها وقت طلا است. حرف فقط زمانی می تواند برای آنها به منزله ی سلاح باشد که بتوانند آن را با عمل ثابت کنند. خیلی وقت ها شنیده ایم که افراد هنگام رویارویی با مشکلات چه تهدیدات احمقانه ای می کنند که هیچ وقت عملی نمی شود. با این کار دیگر کسی او را جدی تلقی نخواهد کرد. برای اینکه دیگران ما را جدی بگیرند، هیچ وقت نباید حرفی بزنید که نتوانید آن را با عمل ثابت کنید. اما اگر کسی شما را جدی تلقی نکرد، عصبانی نشوید. تا جایی که می توانید همه ی حرف هایتان را به عمل برسانید. لازم نیست که سخنرانی کنید. حرفتان را واضح و کامل بیان کنید طوری که همه متوجه بشوند. اگر باز دیگران نفهمیدند، دیگر وقتش رسیده که آن را عملی کنید. سعی نکنید به خاطر نفهمیدن دیگران شروع به پرحرفی برای توضیح آن کنید. از قدیم گفته اند، کم گوی و گزیده گوی چون دُر. خلاصه حرف بزنید، اما جملات پرمعنی بگویید. و برای اینکه قدرت و احترام خود را همه جا حفظ کنید حرفی نزنید که نتوانید آن را اجرا کنید. و اگر هم زدید به هر قیمتی که شده آن را عملی کنید. فقط حرف نزنید، عمل کنید عیب ندارد اگر به همه ی دنیا اعلام کنید که چه کارهایی می خواهید انجام دهید. اما اول آن را نشان دهید. حرف زدن آسان است، این عمل کردن است که از عهده ی هر کسی برنمی آید. حرفی نزنید که نتوانید آن را با عمل ثابت کنید. اما اگر قادر به عمل کردن هستید، دیگر می توانید هر حرفی خواستید بزنید.

در اینجا مایلم شیوه های عملی دست یافتن به سعادت را به شما هم ارائه دهم

 

مسلم است که باید به این شیوه ها عمل کرد تا به نتیجه رسید.پیشنهادهایی که به عمل درنیایند

 

مانند داروهایی هستند که در دسترس بیمار قرار دارند،اما بیمار آنها را مصرف نمیکند.

 

 

 

پیشنهاد اول : بسیار ساده است اگر خواهان سرور وسعادت هستید از هر آنچه کشندۀ شادی است اجتناب کنید.

 

یکی از این عناصر نفرت است .اجازه ندهید نفرت در قلبتان راه یابد.وقتی که فکری نفرت آلود به ذهنتان راه می یابد

 

آن را زیر پا بگذارید ودر عوض عشق ونیکخواهی را جایگزین سازید.

 

یکی دیگر از عوامل کشندۀ سعادت کینه است.تا زمانی که کینه هایمان را در درون نگه داریم، نمی توانیم به سعادت

 

دست یابیم .زندگی سرشار از رنجش های کوچک ومتعدد است که کینه را می سازد. کینه مانع سعادت است.

 

 

 

پیشنهاد دوم : یکی از بدترین عاداتی که شادی را نابود میکند ، عادت فکر کردن به امور منفی وصحبت کردن در مورد آنهاست .

 

کسی که مثبت می اندیشد وسخن می گوید ، زندگی را سرشار از شادی وسعادت می یابد ، اما بسیاری از ما عادت کرده ایم که زندگی را منفی ببینیم .

 

 فلاکت هایی را پیش بینی می کنیم که ممکن است هیچگاه نصیبمان نشود.

 

 

 

پیشنهاد سوم : قلب خود را از عشق لبریز کنید.عشق به خدا، همنوعان ، پرندگان ، حیوانات ، طبیعت وخودتان .

 

هر جا که عشق حضور داشته باشد ، سعادت نیز وجود خواهد داشت .رستاخیز عشق است که می تواند

 

 همۀ مردم دنیا را از شبهای تاریک نجات بخشد.

 

 

 

پیشنهاد چهارم : هیچگاه حتی یک لحظه بیکار نباشید ووقتتان را به بطالت نگذرانید .

 

کار نکردن ، استراحت نیست. ذهن سرگردان وبیکار ، ذهنی آشفته است .همه وقت فعال باشید.

 

بهترین فعالیت شاد کردن  وآسایش بخشیدن به دیگران است .شادی ای که به دیگران می بخشیم ، به خودمان باز می گردد.

 

در واقع سیر حرکت سعادت ، مداروار است.از ما شروع می شود ، به دیگران می رسد وبه خود ما باز می گردد .

 

 

 

پیشنهاد پنجم : در هر کس خوبیها را ببینید .هیچ کس نیست که از خوبی بی بهره باشد .خوبیهای دیگران را ببینید واز بدیهایشان بگذرید

 

 

 

یشنهاد ششم : همه چیز را به بهترین وجه انجام دهید. هر وظیفه ای را که انجام می دهید بهترینهای وجود خود را نثار آن کنید .

 

وقتی کوچکترین وظایف وکارها رابا تمامیت وکمال انجام ندهیم، اثری نامطلوب بر کل کار جهان می گذاریم .

 

 

 

پیشنهاد هفتم : سرور باشید نه برده . سرور وقایع ، احساسات متلاطم توفنده ،وامیال وخواسته های خود باشید نه بردۀ آنها .

 

پس تسلط بر نفس را بیاموزید .

 

 

 

پیشنهاد هشتم : رها کنید .همه چیز را رها کنید وبه خدا بسپارید . اگر نومید، افسرده ،دلسرد ، آزرده وغمگین هستید ،

 

اگر می بینید که علی رغم تلاشهایتان موفق نشده اید ، رها کنید ، همه چیز را رها کنید وبه خدا بسپارید .

 

بگذارید که خداوند همۀ امور زندگیتان را بر عهده بگیرد . اگر این کار را انجام دهید شاهد معجزات بیشماری خواهید بود .

 

همین حالا به خود بگویید :"رها کن ، همه چیز را رها کن وبه خدا بسپار!" همچنان که این عبارت جادویی را در سکوت یا با صدای بلند

 

تکرار می کنید، راه را برای جاری شدن لطف الهی باز میکنید وآنگاه متبرک خواهید شد .

 

رها کردن اجازه می دهد که خواست خدا جریان یابد ، نور خدا بتابد ، نیروهای الهی فعال شوند ونظم وترتیب الهی ، ذهن ،جسم وزندگیتان را متبرک سازد .

 

 

[ سه شنبه نهم فروردین 1390 ] [ 14:10 ] [ محسن فولادزاده ]
.: Weblog Themes By Pichak :.
شنبه 7 مرداد 1391برچسب:مطالب جالب و آموزنده, :: 15:14 ::  نويسنده : عبدولله

800x600

مطالب جالب و آموزنده
در قالب داستان های کوتاه و خواندنی



کدام مستحق تریم ؟


شب سردی بود … پیرزن بیرون میوه فروشی زل زده بود به مردمی که میوه میخریدند. شاگرد میوه فروش تند تند پاکت های میوه رو توی ماشین مشتری ها میذاشت و انعام میگرفت.

پیرزن با خودش فکر میکرد چی میشد اونم میتونست میوه بخره ببره خونه … رفت نزدیک تر، چشمش افتاد به جعبه چوبی بیرون مغازه که میوه های خراب و گندیده داخلش بود … با خودش گفت چه خوبه سالم ترهاشو ببره خونه. میتونست قسمت های خراب میوه ها رو جدا کنه و بقیه رو بده به بچه هاش، هم اسراف نمیشد هم بچه هاش شاد میشدن …

برق خوشحالی توی چشماش دوید.. دیگه سردش نبود ! پیرزن رفت جلو نشست پای جعبه میوه؛ تا دستش رو برد داخل جعبه، شاگرد میوه فروش گفت : دست نزن نِنه ! وَخه برو دُنبال کارت ! پیرزن زود بلند شد … خجالت کشید ! چند تا از مشتریها نگاهش کردند ! صورتش رو قرص گرفت … دوباره سردش شد ! راهش رو کشید رفت …

چند قدم دور شده بود که یه خانمی صداش زد : مادر جان … مادر جان ! پیرزن ایستاد، برگشت و به زن نگاه کرد ! زن مانتویی لبخندی زد و بهش گفت اینارو برای شما گرفتم ! سه تا پلاستیک دستش بود پر از میوه … موز و پرتغال و انار …

پیرزن گفت : دستِت دَرد نِکُنه نِنه... مُو مُستَحق نیستُم !

زن گفت : اما من مستحقم مادر من … مستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم نوع توجه کردن … اگه اینارو نگیری دلمو شکستی ! جون بچه هات بگیر !
زن منتظر جواب پیرزن نموند … میوه هارو داد دست پیرزن و سریع دور شد …

پیرزن هنوز ایستاده بود و رفتن زن رو نگاه میکرد … قطره اشکی که تو چشمش جمع شده بود غلتید روی صورتش … دوباره گرمش شده بود … با صدای لرزانی گفت :
پیر شی ننه ... پیر شی ! خیر بیبینی این شب چله مادر





فرق احمق و دیوانه


اتومبیل مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و راننده مجبور شد همانجا به تعویض لاستیک آن بپردازد.

هنگامی که آن مرد سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت از روی مهره‌های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره‌ها را برد. مرد حیران مانده بود که چکار کند. او تصمیم گرفت که ماشینش را همانجا رها کند و برای خرید مهره چرخ برود. در این حین، یکی از دیوانه‌ها که از پشت نرده‌های حیاط تیمارستان، نظاره‌گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:

از 3 چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با 3 مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی!

آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد، ولی بعد که با خودش فکر کرد، دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند. پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست. هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: "خیلی فکر جالب و هوشمندانه‌ای داشتی، پس چرا تو را توی تیمارستان انداختنت؟"

دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانه‌ام، ولی احمق که نیستم!





دو کوزه


در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای چوبی می بست، چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد.
یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هر بار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.
مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طور کامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواند نصف وظیفه اش را انجام دهد.

هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است.
کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند: "از تو معذرت می خواهم.
تمام مدتی که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای و فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای"
مرد خندید و گفت: "وقتی برمی گردیم با دقت به مسیر نگاه کن" موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده در سمت خودش، گل ها و گیاهان زیبایی روییده اند.
مرد گفت: "می بینی که طبیعت در سمت تو چقدر زیباتر است؟ من همیشه می دانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم.
این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها آب می دادی.
به خانه ام گل برده ام و به بچه هایم کلم و کاهو داده ام. اگر تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را انجام دهی ؟!"





صداقت کودکانه


یک روز یک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مى‌کرد نگاه مى‌کرد.
ناگهان متوجه چند تار موى سفید در بین موهاى مادرش شد.
از مادرش پرسید: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفیده؟
مادرش گفت: هر وقت تو یک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوی، یکى از موهایم سفید مى‌شود.
دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهمیدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفید شده!





راهزنان


شبی راهزنان به قافله‌ای شبیخون زدند و اموال ‌آنان را به غارت بردند، بعد از مراجعت به مخفیگاه نوبت به تقسیم اموال مسروقه رسید، همه جمع شدند و هرکس آنچه به دست آورده بود به میان گذاشت، رئیس دزدان از جمع پرسید چگونه تقسیم کنیم ؟ خدایی یا رفاقتی ؟ جمع به اتفاق پاسخ دادند خدایی.

رئیس دزدان شروع به تقسیم کرد، بیش از نیمی از اموال را برای خود برداشت و الباقی را به شکل نامساوی میان سه تن از راهزنان تقسیم کرد و به بقیه هیچ نداد، دیگران اعتراض کردند که ما گفتیم خدایی تقسیم کن تا تساوی رعایت شود و همه راضی باشیم این چه تقسیمیست ؟؟؟
رئیس پاسخ داد : خداوند به یکی زیاد بخشیده و به یکی کمتر و به یکی هم هیچ، خود شاهدی بر این ادعا هستید، آن تقسیمی که شما در نظر دارید تقسیم رفاقتی بود که نپذیرفتید پس حق اعتراض ندارید …





مفهوم عدالت


میگن در زمانهای قدیم یه روز سه تا پسر بچه میرن پیش ملانصرالدین میگن ما ده تا گردو داریم میشه اینها رو با عدالت بین ما تقسیم کنی؟
ملا میگه با عدالت آسمونی یا عدالت زمینی؟
بچه ها میگن خوب عدالت آسمونی بهتره با عدالت آسمونی تقسیم کن.
ملا هشت تا گردو میده به اولی دو تا میده به دومی و دو تا پس گردنی محکم هم می زنه به سومی !
بچه ها شاکی میشن میگن این چه عدالتیه ملا؟
ملا میگه خدا هم نعمتاشو بین بنده هاش همینجوری تقسیم کرده !





دوستِ من ـ حسن


حاکمی از برخی شهرها بازدید می كرد و هنگام دیدار از محله ما فرمود: شكایت‌هاتان را صادقانه و آشكارا بازگویید و از هیچ كس نترسید، كه زمانه هراس گذشته است!
دوست من ـ حسن ـ گفت: عالی جناب! گندم و شیر چه شد؟ تامین مسكن چه شد؟ شغل فراوان چه شد؟ و چه شد آن كه داروی بینوایان را به رایگان می بخشد؟
عالی جناب! از این همه هرگز، هیچ ندیدم!
حاکم اندوهگنانه گفت: خدا مرا بسوزاند! آیا همه اینها در سرزمین من بوده است؟ فرزندم! سپاسگزارم كه مرا صادقانه آگاه كردی، به زودی نتیجه نیكو خواهی دید.
سالی گذشت، دوباره حاکم را دیدیم، فرمود: شكایت‌هاتان را صادقانه و آشكارا بازگویید و از هیچ كس نترسید، كه زمانه، زمانه ی دیگری است!
هیچ كس شكایتی نكرد، کسی برنخواست که بگوید: شیر و گندم چه شد؟ تامین مسكن چه شد؟ شغل فراوان چه شد؟ چه شد آن كه داروی بینوایان را به رایگان می‌بخشد؟
تنها صدائی از میان جمع که پرسید: عالی جناب! دوستِ من ـ حسن ـ چه شد؟





انیشتین و راننده اش


انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود كمك می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می كرد بلكه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریكه به مباحث انیشتین تسلط پیدا كرده بود!
یك روز انیشتین در حالی كه در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت كه خیلی احساس خستگی می كند...!
راننده اش پیشنهاد داد كه آنها جایشان را عوض كنند و او جای انیشتین سخنرانی كند چراكه انیشتین تنها در یك دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی كه سخنرانی داشت كسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانستند او را از راننده اصلی تشخیص دهند.
انیشتین قبول كرد، اما در مورد اینكه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی بپرسند او چه می كند، كمی تردید داشت.
به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از آب درآمد.
دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح كردن سوالات خود كردند. در این حین راننده باهوش گفت: سوالات به قدری ساده هستند كه حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ دهد.
سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی كه معلومات به ظاهر "راننده اش" باعث شگفتی حضار شد.





چهره زشت نفرت


معلم یک مدرسه به بچه های کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند. او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان میآید، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند.

فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به مدرسه آمدند.

در کیسه‌ی بعضی ها
۲ بعضی ها ۳، و بعضی ها ۵ سیب زمینی بود.
معلم به بچه ها گفت : تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند.
روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب زمینی های گندیده. به علاوه، آن هایی که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بار سنگین خسته شده بودند.

پس از گذشت یک هفته بازی بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند.
معلم از بچه ها پرسید : از اینکه یک هفته سیب زمینی ها را با خود حمل می کردید چه احساسی داشتید؟
بچه ها از اینکه مجبور بودند، سیب زمینی های بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند.
آنگاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی، این چنین توضیح داد:
این درست شبیه وضعیتی است که شما کینه آدم هایی که دوستشان ندارید را در دل خود نگه می دارید و همه جا با خود می برید. بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد می‌کند و شما آنرا همه جا همراه خود حمل می‌کنید. حالا که شما بوی بد سیب زمینی‌ها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور می خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟





سنجش عملکرد


پسر كوچكی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد و بر روی جعبه رفت تا دستش به دكمه های تلفن برسد و شروع كرد به گرفتن شماره.
مغازه دار متوجه پسر بود و به مكالماتش گوش می داد.
پسرك پرسید: خانم، می توانم خواهش كنم كوتاه كردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟
زن پاسخ داد: كسی هست كه این كار را برایم انجام می دهد !
پسرك گفت: خانم، من این كار را با نصف قیمتی كه او می دهد انجام خواهم داد!
زن در جوابش گفت: كه از كار این فرد كاملا راضی است.
پسرك بیشتر اصرار كرد و پیشنهاد داد: خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می كنم. در این صورت شما در یكشنبه زیباترین چمن را در كل شهر خواهید داشت.
مجددا زن پاسخش منفی بود.
پسرك در حالی كه لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت.
مغازه دار كه به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: پسر...، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینكه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم كاری به تو بدهم.
پسر جواب داد: نه ممنون، من فقط داشتم عملكردم را می سنجیدم.
من همان كسی هستم كه برای این خانم كار می كند !

آیا ما هم میتوانیم چنین خود ارزیابی از كار خود داشته باشیم؟





دوستی و چای !


دوستی با بعضی آدمها مثل نوشیدن چای کیسه ایست هول هولکی و دم دستی. این دوستی ها برای رفع تکلیف خوبند اما خستگی ات را رفع نمی کنند. این چای خوردنها دل آدم را باز نمی کند خاطره نمی شود فقط از سر اجبار می خوریشان که چای خورده باشی به بعدش هم فکر نمی کنی.

دوستی با بعضی آدمها مثل خوردن چای خارجی است. پر از رنگ و بو. این دوستها جان می دهد برای مهمان بازی برای جوکهای خنده دار تعریف کردن برای فرستادن اس ام اس صد تا یک غاز. برای خاطره های دم دستی.

اولش هم حس خوبی به تو می دهند. این چای زود دم خارجی را می ریزی در فنجان بزرگ. می نشینی با شکلات فندقی می خوری و فکر می کنی خوش بحال ترین آدم روی زمینی. فقط نمی دانی چرا باقی چای که مانده در فنجان بعد از یکی دوساعت می شود رنگ قیر یک مایع سیاه و بد بو که چنان به دیواره فنجان رنگ می دهد که انگار در آن مرکب چین ریخته بودی نه چای.

دوستی با بعضی آدمها مثل نوشیدن چای سر گل لاهیجان است. باید نرم دم بکشد. باید انتظارش را بکشی. باید برای عطر و رنگش منتظر بمانی باید صبر کنی. آرام باشی و مقدماتش را فراهم کنی باید آن را بریزی در یک استکان کوچک کمر باریک. خوب نگاهش کنی. عطر ملایمش را احساس کنی و آهسته جرعه جرعه بنوشی اش و زندگی کنی.



چكيده

همه ما هر روز با افراد دشوار سر و کار داريم. گاهي اوقات کافي است در آيينه نگاه کنيم تا يکي از آنها را ببينيم. شما نمي‌توانيد هميشه از افراد مسئله ساز دوري کنيد. شناخت اين افراد و چگونگي برخورد با آنها به شما کمک خواهد کرد تا ارتباطات بهتري داشته باشيد. اين مقاله روشهايي را براي شناخت و برقراري ارتباط با افراد دشوار بيان مي کند.

 

مقدمه

اداره موقعيتهاي دشوار، بخشي از زندگي روزانه ماست. همه ما هرروز با افراد دشوار سر و کار داريم و اين افراد را مي شناسيم. شايد هيچ چيز به اندازه برخورد با اين افراد، خسته کننده و ملال آور نباشد. اين افراد انرژي ما را تحليل مي برند، احساساتمان را تحريک   مي کنند، حوصله همه را سر مي برند و ما را در حالتي نامطلوب قرار مي‌دهند. اين رفتارها در محل کار براحتي مي توانند يک محيط شاد را نابود کنند، کارايي را کاهش دهند و روحيه افراد را پايين آورند. هر يک از ما نيز به نوعي در درون خود شخصيت دشواري را پنهان کرده ايم. گاهي اوقات کافي است در آيينه نگاه کنيم تا آن را بهتر ببينيم. برخي از ما مي‌توانيم اين شخصيت را بخوبي مخفي کنيم اما گاهي در موقعيتهاي رقابتي و شرايط حاد( مثل رانندگي در ترافيک، انجام يک بازي رقابتي و ...) آن را نشان مي‌دهيم.

متاسفانه جامعه به ما ياد داده است که بهترين روش رفتار با افراد مسئله سازي که ما را آزار مي دهند، ناديده گرفتن آنهاست. به همين علت از کودکي آموخته ايم با چنين افرادي معاشرت نکنيم. اما ناديده گرفتن اين موقعيتها به ضرر ماست چرا که نحوه برخورد ما با شخصيت دشوار دروني و ديگر افراد بدقلق هنري است که هر فردي از آن اطلاعي ندارد. برخورد مناسب با اين افراد باعث مي شود از فشارهاي عصبي ناشي از رفتارهاي ناشايست ديگران بکاهيم و کار خود را موثرتر و سودمندتر انجام دهيم.

افراد دشوار( افراد بدقلق يا افراد مسئله ساز) در هر شکل و لباسي ظاهر مي شوند، ولي خصوصيات مشترک همه آنها اين است که رفتار و برخورد آنها هميشه براي يک نفر ايجاد مشکل مي کند. هنگام برخورد با افراد دشوار بايد علائمي را که از خود بروز       مي دهند بشناسيم و ماهيت آن را تشخيص دهيم. به اين ترتيب مي توانيم اثر نامطلوب رفتار آنها را به کمترين حد برسانيم. اين يک واقعيت مسلم است که هنگامي مي توانيم در ديگران نفوذ کنيم که آنها را همانطور که هستند ببينيم نه آنگونه که آنها مي خواهند يا خودمان ميل داريم.

ما بايد حضور افراد دشوار را در زندگي‌مان بپذيريم. الهام گرفتن از تعاليم ديني و آموزه هاي مذهبي در اين مورد به ما کمک مي کند. تمامي انبيا الهي و افراد صالح در جريان انجام رسالت خود همواره با چنين افرادي برخورد داشته اند. رفتار دوستانه و به دور از خشونت آنها، الگوي مناسبي براي برخورد ما با افراد دشوار است. يادگيري کنترل احساسات و واکنشهاي شخصي نيز هنگام برخورد با افراد دشوار اهميت بسياري دارد. بايد از خود بپرسيم چرا اين افراد براي ما مسئله ساز هستند و سعي کنيم نگرش منفي نسبت به اين اشخاص را در خود از بين ببريم، زيرا گاهي اوقات علت رفتارهاي دشوار ديگران، رفتارهاي غير اصولي خود ماست. وقتي با يک فرد دشوار برخورد مي کنيم بايد به اين موضوع توجه کنيم که چه چيز باعث مي شود يک نفر چنين گفتار و رفتاري داشته باشد، در اين صورت در موقعيتي قرار مي گيريم که نه تنها مي توانيم شرايط دشوار را کنترل کنيم، بلکه طرف مقابل را نيز ياري مي دهيم مشکل خود را حل کند.

انواع اشخاص مسئله ساز و روش برخورد با آنها

شما هميشه نمي توانيد از افراد مسئله ساز دوري کنيد. شناسايي انواع رفتارهاي مسئله ساز به شما کمک مي کند تا به نحو مطلوب موقعيتهاي دشوار را بخصوص در سازمان اداره کنيد. طبقه بنديهاي مختلفي از انواع رفتارهاي دشوار در مقالات و نوشته هاي گوناگون انجام شده است. در اين مقاله سعي شده است تا با بهره گيري از منابع مختلف، انواع عمده افراد دشوار وبدقلق و روش برخورد با آنها مورد بررسي قرار گيرد. به طور کلي مي توان انواع اصلي افراد دشوار را به صورت زير طبقه بندي کرد:

1- زورگو و متخاصم

اين شخصيت عصباني و متخاصم است و عصبانيت خود را با اعمال زور نشان مي دهد. خصومت، کينه توزي، استفاده از کلمات نيشدار، امتناع از کارهاي گروهي وخودپسندي و تکبر از جمله ويژگيهاي اين افراد است. آنها دلشان مي خواهد هميشه غالب و مسلط باشند و سعي مي کنند با توسل به هر شيوه و روشي به خواسته هاي خود برسند.

راه حل: درمقابل آنها بايستيد، اما سعي نکنيد با آنها بجنگيد. هرگز رفتار آنها را تحمل نکنيد بلکه در مقابل آنها قاطع، محکم، جسور و با اعتماد به نفس باشيد.

2- هميشه شاکي

از نظر اين افراد تنها چيزي که زندگي به آنها عطا کرده، بدشانسي است. آنها به جاي پيدا کردن راه حل براي مسائل و مشکلات، عادت کرده اند که شکايت کنند و بهانه بگيرند. نگرشهاي اين افراد مسموم و متاسفانه بيماري آنها واگير است.اين افراد بندرت سعي مي کنند شرايط ناخواسته را تغيير دهند، در عوض دائم دقيقا مثل بچه اي که به او اجازه کاري داده نمي شود رفتار مي کنند. اجازه ندادن باعث منفي بافي او مي شود. جمله معروف آنها اين است: « هيچ کس مرا دوست ندارد».

راه حل: به اين افراد نشان دهيد که مسائل آنها را مي بينيد و مي شنويد، زيرا آنها به محيط حمايتي و تشويق احتياج دارند. همچنين بايد سطح فشار و استرس را براي اين افراد پايين آورد. علاوه بر اين به آنها اجازه شکايت کردن ندهيد، مگر زماني که راه حلي براي مشکل پيش آمده داشته باشند.

 

 

3- وسواسي و کمال گرا

اين افراد دلشان مي خواهد کارها به بهترين نحو ممکن انجام گيرد. چنين افرادي درعين حال که ممکن است خسته‌کننده و ملال آور به نظر رسند، اما داراي مهارتهاي تجزيه و تحليلي اند که مستلزم توجه زياد به جزئيات است. استانداردهاي عملکرد اين افراد در سطح بسيار بالايي قرار دارد. در برخي مواقع کار خوبي که توسط ديگران مورد تمجيد واقع مي شود از نظر اين افراد قابل قبول نيست. جمله معروف آنها اين است:« اين کار    مي توانست بهتر انجام شود».

راه حل: در صورتي که در برخورد با اين افراد، واقعيتها و منطق را ارائه دهيد، مي توانيد بهترين بهره را از آنها ببريد. در عين حال حرفهاي اين افراد را درباره بهتر انجام شدن کارها جدي نگيريد. آنها معمولا نقاط ضعف خودشان را بيان مي کنند نه نقاط ضعف شما را. سعي کنيد با اين افراد به گونه اي کار کنيد تا بتوانند انتظارات واقعي براي خود و ديگران داشته باشند و مطابق انتظارات واقعي عمل کنند.

4- افراد يخي

اين افراد براي تغيير آمادگي ندارند وهر تغييري – هر چند کوچک – مي تواند آنها را نگران و آشفته سازد و آغازي براي رفتار منفي در آنها باشد. جمله معروف آنها اين است:« راه قديمي بهتر است».

راه حل: در مقابل اين افراد صبور باشيد، زيرا ممکن است در مسير انجام تغييرات مانع تراشي کنند. اين افراد را در تغيير درگير کنيد يا از تغييرات تدريجي براي ايجاد فرصت مناسب براي آنها استفاده كنيد.

5- افراد بسته

راههاي برقراري ارتباط با اين افراد مسدود است. اين افراد بسيار تودار و ديرجوش هستند و تنهايي و خلوت را به بودن در ميان جمع ترجيح مي دهند. آنها هرگز درباره تفکرات و احساسات خود صحبت نمي کنند و به همين دليل ارتباطات محدودي دارند. « حوصله ندارم» يا « فعلا وقت ندارم» از جملاتي است که آنها براي فرار از جمع از آن استفاده    مي کنند.

راه حل: براي برقراري ارتباط با اين افراد بايد حوصله کنيد. ممکن است مدتي طول بکشد تا اين گونه افراد احساس راحتي بکنند و با شما راحت تر و بهتر برخورد کنند. هنگام صحبت با اين افراد از سوالات باز استفاده کنيد و آنها را به شرکت در بحثها تشويق کنيد.

6- کم حرف و منفعل

اين افراد زياد سخن نمي گويند. حتي اگر اصرار کنيد، فرياد بکشيد يا از آنها خواهش کنيد، جوابي بيشتر از آري يا خير نخواهيد شنيد. اين افراد حتي زماني که بايد از حقوق خود دفاع کنند، ساکت مي‌مانند. در نتيجه غالباً مورد ظلم قرار مي گيرند. فرد منفعل هميشه احساس ناامني مي کند واعتماد به نفس بسيار پاييني دارد. آنها غالباً از شرکت در تصميم گيريها امتناع مي كنند و يا نظري ارائه نمي دهند.

راه حل: اين افراد شديداً به اعتماد به نفس و حمايت احتياج دارند و بايد بطور مستقيم از آنها انجام اموري را که مي توانند انجام دهند خواسته شود. تشويق نيز در ايجاد اعتماد به نفس آنها بسيار موثر است.

7- افرادي كه مي گويند: «کار من نيست»

اين افراد دائم از زير بار قبول مسئوليتهاي بيشتر شانه خالي کرده و منفي بودن خود را با رد کردن انجام کارهايي که بايد برعهده بگيرند، ظاهر مي کنند.

معمولاً دوستان و همکاران اين افراد بايد کارهاي مربوط به آنها را انجام دهند و اين در حالي است که اين افراد انجام آن کارها را جزء وظايف آنها مي دانند نه وظايف خودشان_ جمله معروف آنها اين است: «‌اين کار جز وظايف و شرح شغلي که من بايد انجام دهم نيست».

راه حل: سعي کنيد شرح شغل اين افراد را واضح و روشن در اختيار آنها قرار دهيد، تا جايي براي توجيهات آنها باقي نماند. بازرسي و کنترل غير محسوس نيز در برخي مواقع مي تواند کارساز باشد.

 

 

8- شايعه پراکن ها

اين افراد از شايعه بعنوان سلاح قوي جهت کنترل روي ديگران و محيط استفاده مي کنند. آنها با پخش شايعه و درگير کردن ديگران در مسائل مربوط به آن لذت مي برند و احساس مهم بودن مي کنند. جمله معروف آنها اين است: « اجازه بده من بگويم چه اتفاقي دارد مي افتد».

راه حل: بهترين راه جلوگيري از شايعه سازي در سازمان، دادن اطلاعات و حقايق لازم و کافي به افراد است. وقتي افراد سازمان از کليه اطلاعات مربوط به مسائل سازمان آگاهي داشته باشند، به شايعه و افراد شايعه پراکن توجهي نمي کنند. در نتيجه انگيزه اي براي اين افراد بمنظور ايجاد شايعه و پخش آن باقي نمي ماند.

9- افراد منفي گرا

اين افراد نگرش بدي نسبت به دنيا دارند. آنها فکر مي کنند که دنيا بر سرشان خراب شده است. آنها از شيوه انجام امور ناراضي هستنــد و مهم نيست شماچقدر تلاش کنيد تا کاري برايشان انجام دهيد. در واقع اين افراد هميشه نيمه خالي ليوان را مي‌بينند و براي انجـــام يک کار بيشتر بر عواقب منفي آن تأکيد دارند تا نتايج مثبت. اين افراد اعضاي خوبي براي کارهاي گــــروهي نيستند. جمله معروف آنها اين است:« من مي دانـم اين کار شدني نيست».

راه حل: تغيير نگرش افراد منفي گرا کار آساني نيست. اما شما بايد آنها را مجبور به تطبيق با عادتهاي مثبت کنيد تا از عادتهاي منفي دور شوند. ايجاد تفکرات مثبت و نشان دادن نتايج خوب کارهايي که او اميدي به انجام آنها نداشته است، مي تواند به اين اشخاص کمک کند.

10- افراد غير متعهد

اين افراد آن‌قدر براي انجام کاري بهانه مي آورند تا شخص ديگري آن را انجام دهد و يا آن‌قدر در انجام تصميمي تعلل مي کنند که ارزش آن از بين مي رود. آنها کار خود را بطور جدي انجام نمي دهند، زيرا کار براي آنها اولويت ندارد. انجام امور شخصي و پرداختن به مسائل غير کاري براي آنها مهمتر از انجام کارهاي سازماني است. جمله معروف آنها اين است: « او مي تواند منتظر شود».

راه حل: دليل اصلي تأخير و تعلل آنها را سوال کنيد. اين افراد معمولاً احتياج به اهداف و استانداردهاي واضح و انتظارات رسمي دارند و اينها بايد به او ابلاغ شود. همچنين آنها به يک سيستم نظارتي بسته نيازمندند تا نتوانند براحتي از زير کار شانه خالي کنند.

11- افراد هميشه منتقد

اين افراد هميشه با کلمات نيشدار و انتقادات بي‌مورد خود، ديگران را آزار مي‌دهند.آنها درباره هر ايده اي، انتقادات خاص خود را دارند؛ چه آن ايده، خوب باشد يا بد_ هدف اين افراد مخالفت با تمام چيزهايي است که گفته مي‌شود. آنها هر جا مي روند مشکلات را پيدا مي کنند. جمله معروف اين افراد اين است:«ايده بدي است».

راه حل: در مذاکره و گفتگو با افراد انتقاد کننده بر اطلاعات تمرکز کنيد. از آنها درباره علت انتقاد و مخالفتشان سوال کنيد و هميشه آنها را براي اطلاعات بيشتر تحت فشار قرار دهيد. هرگز رفتارهاي نامناسب چنين افرادي را تأييد نکنيد.

12- افراد خودخواه

افراد خودخواه، هميشه مي خواهند راه خود را ادامه دهند و فکر مي کنند همه چيز را    مي دانند. در واقع اين افراد مي خواهند نداشتن امنيت خود را به گونه اي پنهان کنند.

راه حل: با اين افراد تنها بر اساس حقايق و واقعيتها رفتار کنيد. قبل از ملاقات با آنها تمام اطلاعات مورد نياز را بدست آوريد و خود را براي پاسخ به سوالات آنها آماده کنيد. به ياد داشته باشيد برخورد تهاجم آميز يا تسليم در برابر آنها کارساز نخواهد بود.

13- افراد فداکار( قرباني)

اين افراد قلب خونين سازمان هستند. آنها زود سرکار مي آيند و دير مي روند و يار و پشتيبان همکاران و دوستانشان هستند. ازآنها هرکاري که بخواهيد انجام مي‌دهند، زيرا اين افراد معمولاً به دليل مسائل شخصي ترجيح مي دهند بيشتر اوقات زندگي خود را در محيط سازمان بگذرانند. در صورتي که از خدمات آنها قدرداني نکنيد، منفي گري آنها آغاز مي شود. جمله معروف افراد فداکار اين است:« من زندگي ام را وقف اين شرکت کردم، ولي براي هيچ کس مهم نيست».

راه حل: به حرفهاي اين افراد گوش دهيد و به آنها نشان دهيد که وجودشان تا چه اندازه براي سازمان اهميت دارد. از تلاشها و همکاري آنها صميمانه قدرداني کنيد و اين کار را در حضور ديگر کارکنان انجام دهيد.

14- افراد خود سرزنش کن

اين افراد همواره كمبودهايي را در عملکرد کاري و رفتاري خود مي يابند و دائم خود را ملامت مي کنند. آنها از هيچ يک از جنبه هاي زندگي شخصي و کاري خود راضي نيستند. جمله معروف آنها: « من توبيخ خواهم شد. من مي توانستم اين کار را بهتر انجام دهم».

راه حل: اعتماد به نفس آنها را بالا ببريد و از کارهاي مثبت و خوب آنها قدرداني کنيد. به آنها نشان دهيد آن‌طور که خودشان فکر مي کنند بي دست و پا و کار خراب کن نيستند.

15- افراد پرحرف

اين افراد به قدري حرف مي زنند که اجازه صحــــبت به افراد ديگر نمي دهند. جالب اينجاست کـه بيشتر حرفهاي آنها اصلاً ربطي به موضوع مورد بحث ندارد و صرفاً از دست دادن وقت و زمان مفيد است.

راه حل: برخورد با اين افراد اين است که به آنها تنها چند دقيقه فرصت صحبت کردن داده شود. در صورتي که باز هم به حرف زدن ادامه دادند، به هيچ وجه رفتار آنها را تحمل نکنيد. به آنها بگوييد، بايد برويد و فرصتي براي گوش دادن به حرفهاي آنها نداريد.

16- افراد نامنظم

اين افراد در انجام وظايف و شركت در جلسات، نظم و ترتيب را رعايت نمي كنند ونوعي آشفتگي در رفتار و کردار آنها ديده مي شود. آنها دائم به دنبال وسائل خود مي‌گردند و هميشه در جلسات تأخير دارند.

راه حل: براي برخورد با اين افراد نظم و انضباط را عامل مهمي در ارزيابي عملکردشان اعلام کنيد و آنها را به مرتب بودن تشويق کنيد.

17- افراد بي مسئوليت

اين افراد تحمل قبول مسئوليت يا توبيخ بابت اشتباه را ندارند. آنها از زير بار مسائل شانه خالي مي كنند و انگشت اتهام خود را هميشه به سمت ديگران نشانه مي روند. جمله معروف آنها اين است: « من اين کار را نکردم، فلاني آن کار را انجام داد».

راه حل: با آنها قاطع برخورد کنيد و بطور مستقيم اشتباهشان را با دليل برايشان توضيح دهيد تا نتوانند اشتباه را به ديگري منتقل کنند.

 

18- افراد پوست تخم مرغي

اين افراد بسيار حساس هستند و بي‌اهميت ترين مسائل آنها را ناراحت مي‌کند. روحيه حساس آنها باعث مي شود ديگران در برخورد با آنها بسيار محتاط باشند و از برقراري ارتباط با آنها احساس راحتي نکنند.

راه حل: بازخورد، به اين افراد بايد سريع و مستقيم نباشد، بلکه به آرامي و با توجه به شخصيت آنها باشد. در برقراري ارتباط با آنها شخصيت حساسشان را در نظر بگيريد.

 

19- افراد ريزنگر

اين افراد همواره مي گويند:« من احتياج به چک کردن مجدد کار دارم، شايد چيزي از زير دستم رد شده باشد.» آنها به جزئي‌ترين و ريزترين موارد يک مسئله توجه مي کنند و گاهي به خاطر يک مسئله کوچک اوقات ديگران را تلخ مي كنند.

راه حل: آنها را عادت دهيد در کنار توجه به جزئيات به مسائل کلي و اصلي توجه کنند. آنها بايد ياد بگيرند کليات و جزئيات را با هم در نظر بگيرند و به دليل مسائل جزئي کل پروژه را به تأخير و خطر نياندازند.

20- افراد خيلي خوب

اين افراد به نظر مي رسد که با شما موافق هستند، اما چنانچه کاري را که آنها از شما خواسته اند انجام ندهيد، مسئله ساز مي شوند.

راه حل: اين افراد به تأييد بسيار نياز دارند. به آنها نشان دهيد، دوستشان داريد و برايشان ارزش قائليد.

نکاتي در برخورد با افراد دشوار

همه افراد در برخي شرايط غير قابل پيش بيني و تحريک پذير مي شوند. در برخورد با افراد مسئله ساز موارد زير را همواره به خاطر داشته باشيد:

- تفاوتهاي افراد را بيشتر و بيشتر بشناسيد. تفاوتها همواره منجر به اصطکاک مي شود. اگر تفاوت ميان انسانها را يک موهبت- نه يک مسئله- بدانيد، مي توانيد به خوبي موقعيتهاي دشوار را اداره کنيد.

- مطمئن باشيد که همه افراد سازش و هماهنگي را دوست دارند. اين انديشه که ديگران به دنبال تحقير و صدمه زدن به ما هستند، درست نيست. مطمئن باشيد همه توافق و يکدلي را دوست دارند. با اعتقاد به اين مسئله شما فرصت پيدا مي کنيد، درهاي گفتگو را براي رسيدن به توافقات دوجانبه باز کنيد.

- باور کنيد که مي توانيد در کنار افراد مسئله ساز بدون تنش و اصطکاک کار کنيد. شما ممکن است که با افراد دشوار دوست و صميمي نباشيد، اما مي توانيد با آنها رفتار مسالمت آميز داشته باشيد. سعي کنيد به خواسته هاي هم احترام بگذاريد.

- در تله افراد دشوار گرفتار نشويد. وقتي ديگران به گونه اي رفتار مي کنند که شما عصباني و خشمگين مي شويد، در واقع شما را در تله خود گرفتار کرده اند. ما اغلب در تله رفتارها، گفتارها، لبخندها و نگاههاي افراد گرفتار مي شويم. نبايد اجازه دهيم رفتارهاي افراد مسئله ساز، ما را در کنترل رفتارمان دچار مشکل سازد و آنها را بر ما مسلط گرداند.

- گوش کنيد؛ گوش کنيد؛ گوش کنيد_ وقتي ديگران بدانند شما حرفهاي آنها را        مي شنويد و به مسائلشان اهميت مي دهيد، کمتر رفتارهاي دشوار را از خود بروز مي‌دهند.

- براي ايجاد رابطه بهتر افراد را با نام صدا بزنيد(نام هر فرد گرمترين آهنگي است که او مي شنود و دوست دارد بشنود).

- افراد را سرزنش نکنيد. سرزنش افراد، آنها را براي بروز رفتارهاي مسئله ساز مستعد    مي سازد.

- مراقب بلندي و لحن صدا و زبان بدن خود باشيد. استفاده از زبان بدن به شما کمک مي کند ارتباط بهتري را با ديگران برقرار سازيد. با برقراري ارتباطات عميق و اصولي، فرصت کمتري براي نشان دادن تعارضات و رفتارهاي دشوار ايجاد مي‌شود.

- از به کار بردن کلمات زير پرهيز کنيد: بايد، ولي، من مي خواهم...، متاسفم، نمي‌تواني و......

- اگر طالب صداقت هستيد با ديگران نيز صادقانه برخورد کنيد و به تعهدات خود عمل کنيد.

- استفاده از کلمات جادويي را بياموزيد. در دامنه لغات ما، کلمات زيادي وجود دارند که اثرات فوق العاده اي بر جاي مي گذارند. اين کلمات را بيابيد و از آنها استفاده کنيد.

- فنون مذاکره را ياد بگيريد چرا که موفقيت در زندگي امروز در گرو ارتباطات خوب است و مذاکره در اين راه به شما کمک مي‌کند.

شنبه 7 مرداد 1391برچسب:استرس کمتر = عمر بیشتر, :: 14:59 ::  نويسنده : عبدولله

استرس احساسی قدرتمند و طاقت فرسا است. میتوانید از افرادی که تجربه اش را داشته اند، سوال کنید. اگر مدت زیادی این اضطراب ها و نگرانی های موجود در زندگیتان را در خود نگاه دارید، این فشارهای روحی ممکن است به پیری زودرس و انواع بیماری ها مثل فشارخون و مشکلات گوارشی  بیانجامد.

 

تحقیقات نشان داده است که خانم ها بیشتر از آقایون دچار ناراحتیها و مشکلات عصبی میشوند. یکی از دلایل این مسئله میتواند این باشد که آقایون معمولاً به طرق مختلف استرس را از بدن بیرون می کنند، ممکن است آن را با همکارانشان در میان بگذارند یا وقتی مسیر اداره تا خانه را رانندگی می کنند مقدار زیادی از این فشار کاهش می یابد و یا حتی وقتی بین کار برای ناهار بیرون می روند به دفع این استرس و فشار کمک می کنند.

 

وقتی برای داشتن یک زندگی شاد و خوشبخت کنار همسر و فرزندانمان هدفمند باشیم، دیگر اجازه نخواهیم داد که فشارهای روحی و جسمی تاثیر منفی روی ما بگذارد. متاسفانه، فشاری که معمولاً پدرها و مادرها برای مراقبت کردن از فرزندان و گرداندن چرخ زندگی متحمل می شوند، دیگر وقتی برای رسیدگی و مراقبت از خودشان به آنها نمی دهد. هرچند که امیدوار بودن به کاهش فشارهای روحی ممکن است بسیار کمک کننده باشد، اما بهتر است که طریقه مقابله با این فشارها و راه کنترل خود در زمان رویارویی با مشکلات  را یاد بگیریم.

 

معمولاً وقتی خسته و در هم شکسته اید، داشتن فشارهای عصبی امری کاملاً طبیعی است. اگر بگذارید که این فشارها از میان برود و دوباره تعادل خود را به دست آورید، زندگیتان تفاوت بسیاری خواهد کرد و می توانید سالم تر و راحت تر به زندگی خود ادامه دهید. با رعایت چند نکته در این زمینه می توانید نیروی تازه ای به جسمتان داده و به کنترل فشارهای عصبیتان کمک کنید.

 

 

بهانه نیاورید

 

استرس می تواند پشت نقاب های مختلفی پنهان شود. "دیشب خوب نخوابیدم چون همسرم یکسره خر و پف می کرد" یا "از گرما سردرد گرفته ام" اینها فقط روش های متداول برای درست کردن بهانه به دلیل وجود استرس و فشار عصبی است. سعی کنید علائم ایجاد استرس را دریابید تا بتوانید به موقع وارد عمل شده و با این فشارهای عصبی مقابله کنید.

 

متعجب خواهید شد اگر بفهمید که چطور این فشارهای عصبی به همه جوانب زندگیتان رخنه خواهد کرد. در این مواقع سعی کنید از مسکن های سردرد استفاده کرده و بخوابید. به میزان انرژیتان  و قدرت تمرکزتان دقت کنید. ببینید وقتی برای بیرون رفتن با دوستان برای ناهار بهانه می آورید به این دلیل است که خسته اید یا خیر.

 

به چهره تان دقت کنید

 

فقط نبودن لبخند روی لبانتان دلیل بر داشتن استرس نیست. شناسایی علائم جسمی استرس ممکن است تا حد زیادی به شما برای مقابله با آن کمک کند. محققان می گویند که در هنگام داشتن فشارهای عصبی گردش خون در دور لبها و چانه کمتر می شود و به همین دلیل باعث به وجود آمدن جوش و آکنه در آن قسمت ها می شود. استرس می تواند باعث کم پشتی مو هم شود. پزشکان معتقدند که فشارهای عصبی باعث تغییرات ناگهانی وزن بدن هم می شود. همچنین به شکنندگی و بد شکل شدن ناخن ها نیز می انجامد.

 

برای بیرون رفتن وقت بگذارید

 

روزانه، وقتی بگذارید و بیرون بروید، تا بتوانید تا حدی فشارهای عصبی را فراموش کرده، دوباره خود را با اهدافتان و احساساتتان هماهنگ کنید. کار کردن تنها باعث نخواهد شد که شما به آرامش روحی و جسمی مورد نیاز بدن  برسید. مهم نیست که چه کاری انجام می دهید، کتاب می خوانید، در وان حمام استراحت می کنید یا برای پیاده روی می روید، مهم فقط این است که کاری که انجام می دهید جزء برنامه روزانه تان نباشد.  

 

محیط های آرام ایجاد کنید  

 

مکان های آرام و موسیقی ملایم محیطی آرام و بی صدا ایجاد خواهد کرد که به شما برای مقابله با فشارهای عصبی کمک می کند. تزیین خانه خود را با انواع شمع ها و عطریات با بوهایی طبیعی محیطی آرام ایجاد کرده و به شما آرامش می دهد. سعی کنید زمانی از روز را به تنهایی و در آرامش روی صندلی بنشینید و استراحت کنید. میتوانید به موسیقی های ملایم و آرامش دهنده نیز در اتاقی کم نور گوش دهید.

 

درست تنفس کنید

 

برای سالیان متمادی فرهنگ های شرقی از تنفس صحیح به عنوان ابزاری برای دفع استرس استفاده می کردند. بنا بر تحقیقات متخصصین، 8 تا 10 نفس در دقیقه کاملاً طبیعی است اما 15 بار یا بیشتر نفس کشیدن نشان می دهد که شما دچار فشار و استرس هستید. سعی کنید در این موقعیت ها نفس های عمیق تری بکشید و بدنتان تفاوت را احساس خواهد کرد

 

مدیتیشن

 

مدیتیشن یکی از راه های بسیار عالی برای مقابله با استرس شناخته شده است و کمک می کند که فشارهای عصبی از بدنتان خارج شود. حتی برای کمتر از 10 دقیقه هم که شده سعی کنید در روز برای این کار وقت اختصاص دهید و خواهید دید که چه تاثیر شگرفی روی شما می گذارد. مدیتیشن همچنین به پایین آوردن ضربان قلب و فشار خون نیز کمک می کند.

 

دستگاه های سخن گو را از برق بکشید

 

برای مدتی سعی کنید همه آنچه را که سر و صدا ایجاد می کند و صحبت می کند را خاموش کنید. تلویزیون، رادیو، کامپیوتر، تلفن و ... همه را از برق بکشید تا محیطی کاملاً آرام و بی صدا ایجاد کنید. این تغییر، فکر شما را از همه آشفتگی ها آزاد می کند و آن را وادار می کند که با خود حرف بزند.

 

بخندید

 

برای افرادی که دچار استرس و فشارهای عصبی هستند توصیه می شود که زندگی را جدی نگیرند. سعی کنید خنده را وارد زندگی خود و اطرافیانتان کنید. خنده تاثیر بسیار مثبتی روی سلامتی شما داشته و همانطور که از قدیم گفته اند: خنده بر هر درد بی درمان دواست.

 

اگر زندگی را سبک بگیرید، همه چیز ساده تر خواهد شد و این تاثیر بسیار خوبی روی اطرافیانتان هم خواهد گذاشت و از استرس و فشارهای عصبی اطرافیان هم کم خواهد کرد. تاثیر بسیار خوبی روی بچه ها نیز خواهد گذاشت و باعث می شود که آنها هم از شما الگو بگیرند. به خاطر دارم که پزشکی می گفت بهترین هدیه ای که می توانید به فرزندانتان بدهید این است که با او بخندید. اگر جدی و عصبی باشید، بچه شما نیز همانطور خواهد شد.

 

راه حلی برای استرستان پیدا کنید

 

مهم است که بدانید اینکه مداوماً به یک مشکل فکر کنید راه حلی برای آن مشکل نخواهد بود و فقط استرس بیشتر به وجود خواهد آورد. سعی کنید که منشاء استرستان را پیدا کنید و روی آن کار کنید تا بتوانید راه حلی برای آن پیدا کنید. میتوانید با دوستان نزدیک و خانواده نیز در این رابطه مشورت کنید. آنها حتماً کمکتان خواهند کرد.  

 

خود را رها کنید

 

اگر بخواهید این فشارهای عصبی را همه جا با خود ببرید، مانند مسابقه فوتبال فرزندتان یا وقتی با دوستی برای ناهار بیرون می روید، باعث خواهد شد که هیچوقت به آن آرامش مورد نیاز بدن برای از بین بردن آن فشار روحی نرسید. سعی کنید خود را از همه چیز آزاد کنید. آنچه را که باعث ناراحتیتان می شود را فراموش کنید و محیطی آرام برای خود ایجاد کنید.

 

برای بعضی افراد رفتن به باشگاه های ورزشی بسیار به از بین رفتن فشارهای عصبیشان کمک می کند. بعضی دیگر با کار کردن فشارهای خود را فراموش می کنند. ببینید شما چطور می توانید مشکلات را فراموش کنید. فعالیت ها و کارهایی را انجام دهید که به شما برای از بین رفتن فشارهای عصبیتان کمک می کند.

اکثریت مردم دوست دارند که برای همه شناخته شده باشند. همه دوستشان داشته
باشند و بتوانند روی همه تاثیر بگذارند. دوست دارند وقتی حرفی می زنند مورد
توجه دیگران قرار گیرند. در کل توجه را همه دوست دارند اما برخی خیلی زیاد
دوست دارند. از این رو گاهی دست به کارهایی می زنند که شاید به نظر خودشان
ایجاد جلب توجه کند و بتوانند از این طریق دوست داشتنی شوند اما همین سری
کارها گاهی نه تنها باعث دوست داشتنی تر شدن نمی شود، بلکه ممکن است باعث
ایجاد تنفر در دیگران گردد.

از جملۀ کارهایی که افراد فوق الذکر انجام می دهند می توان به مدلهای عجیب
و غریب لباس و مو در محلهای نامتناسب، گفتار ناپسند در مقابل جمع، نشان
دادن توانایی های بالقوه، گاهی دعوا و بحث و جدل و گاهی مسخره کردن دیگران
اشاره کرد.

حتما شما هم این گونه افراد را زیاد دیده اید.

و اما راههایی برای دوست داشتنی شدن:

کار خاصی نکنیم و همانگونه که هستیم باشیم و به واسطۀ اعمال عجیب و غریب،
باعث جلب توجه دیگران نشویم.

ادب و احترام همیشه باعث جلب توجه و علاقۀ دیگران است.

بیهوده حرف نزنیم و فقط وقتی که جای حرف زدن ماست، جمله ای بگوییم.

پاکی و زیبایی، یکی از رموز تاثیرگذاری است.

دیگران را به سخره نگیریم چرا که باعث تنفر جمع نسبت به خودمان می شویم
زیرا افراد خود را به جای فرد مورد تمسخر قرار گرفته می گذارند.

شاید مطرح کردن چند راهکار فوق برای خوانندگان فهیم و کاملی همچون شما کمی
احمقانه به نظر برسد اما اینطور نیست. حقیقت همین است. نیازی به فرمولهای
پیچیده و استفاده از ادکلن های عجیب نیست. سادگی عین زیبایی است. لئوناردو
داوینچی می گوید: Simplicity is the ultimate sophistication یعنی سادگی و
بی آلایشی نهایت کمال است. یک ظاهر ساده دلالت بر ذهنی ساده دارد و ذهنی
ساده یعنی عاری از آلودگی. لذا از آنجا که زیبایی جذب زیبایی میشود و هرگز
جذب آلودگی نمی شود، اذهان زیبا را به سوی خود جذب کرده و باعث دوست داشتنی
شدن (!) می شویم.

 

 

 

 ۱ – همیشه برای این که بهترین نتیجه را از بحث و مجادله بگیرید، سعی کنید از شرکت در آن بپرهیزید .
۲ – به عقاید دیگران احترام بگذارید و هرگز از عبارت « تو اشتباه می کنی » استفاده نکنید .
 ۳ – اگر خطایی از شما سرزد، با قاطعیت به آن اعتراف کنید و اعتماد به نفس داشته باشید و بدانید که « انسان جایز الخطاست » .

 ۴ – همیشه صحبت های خود را دوستانه آغاز کنید .
 ۵ – به گونه ای رفتار کنید که همیشه دیگران تأییدتان کنند .
 ۶ – سعی کنید از راه های مناسبی برای کسب آرامش استفاده کنید تا دیگران برای شریک شدن در آرامشتان به سوی شما بیایند .
۷ – اجازه بدهید همیشه دیگران بیش از شما صحبت کنند .
۸ – خالصانه به هر اتفاقی از دید دیگران نگاه کنید و تک محور نباشید .
۹ – باورها و علایق سایرین را همانگونه که هستند بپذیرید چرا که هرکس از دید خود بهترین است .
 ۱۰ – همواره به سوی انگیزه های بهتر و قوی تر بروید، تا بهترین باشید .
؛
10همواره باورهایتان را پیش روی خود مجسم کنید و چالشظهای زندگی را با آغوش باز پذیرا شوید تا برای دیگران یک نمونه و الگو باشید.

پيوندها